دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

✿ــــ✿

بلندای شب یلدا

تنها بودیم و بی حوصله …. بی حوصله به خاطر اتفاقات یهویی که برامون افتاده بود …. بابا نبود …. قبل از اومدن تسنیم حدود ساعت سه متوجه شدم گوشواره کوثر یک لنگه اش نیست به هم ریخته بودم و توی فکر بودم …. تسنیم که اومد اونم حالش خوب نبود چون بچه ها بهش گفته بودن روی مخی !اون که همینجور گریه زاری میکرد کوثر هم بهونه بابا رو میگرفت منم در حال آروم کردن این دو تا و ته دلمم که دنبال گوشواره گم شده کوثر بودم با هر ترفندی که تونستم یه کم فضا رو آروم کردم خوراکی چیدیم با هم فیلم گذاشتیم که ببینیم دور هم فیلم دیدیم و خوراکی خوردیم …. اینقدر خوردیم که داشتیم منفجر میشدیم . تسنیم به زور نفس میکشید &he...
8 دی 1401
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد