دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

✿ــــ✿

جانها به فدات ....

كوثرم : فقط كافيست تو را در آغوشم داشته باشم ..... تا ماشينها برايم بايستند تا من با اطمينان و آرامش از خيابان عبور كنم ..... تا همه برايم جا باز كنند تا تو اذيت نشوى .... وقتى تو را مى بينند جور ديگرى مى شوند .... مى گويند بچه دارد ...! طفل شير خوارى دارد ...! فقط كافيست تو را ببينند .... همه هوايت را دارند ...   _ خانم سرش توى آفتاب نباشد بچه اذيت ميشود .... _يك وقت گرمش نباشد .... _ مواظب باشيد باد به صورتش نخورد ... بچه سرما نخورد ..  شما بيشتر برداريد بچه شير مى دهيد ..... . . همه اينها را مى شنوم .... از لطف همه تشكر مى كنم اما .... اما توى دلم بغض سنگينى ست ..... مگر طفل ارباب شيرخوا...
12 فروردين 1395

چهل روز ....!

دختركم فقط چهل روز مانده .... چهل روز به وصال تو و ما .. من و بابا و خواهرى ..... كوثر نازم روزهاى پايانى جنينيت راخوب سپر كن .... چهل روز ديگر مى بينمت دختركم  ************ ديروز چهارشنبه ٢٩ مهر اولين بار تكليف آوردى خونه ... از در كه وارد شدى با يه ذوقى گفتى مامان من مشق دارم .....!! از ذوقت ، ذوق مى كنم دختركم عصر با چنان دقتى نشستى سر رنگاميزيت كه گويى يك مسئله انتگرال سه گانه را حل مى كنى !! خيلى دلت مى خواهد بهترين باشى توى مدرسه... از همه نظر .... خانم بودن مودب بودن درسات .... البته هنوز درسى ندارى فقط يه رنگ زدنه فوقش  اميدوارم كه به يارى خداى مهربون موفق باشى دختركم ...
30 مهر 1394

پاييزِ رويايى من !

امشب شب اول مهرِ  و من برخلاف سالهاى گذشته حالم تقريبا خوبه !! فقط يه كم .. البته از يه كم بيشتر ، ته دلم استرس دارم  همه اش توى حال و هواى سال ديگه هستم فكر كنم تا صبح خوابم نبره ..... چى كار كنم .... دست خودم نيست... دختركم ، پاره تنم ، جگر گوشه ام ، عشقم ، عمرم ، زندگيم ، هستيم .... مهر ديگه راهى مدرسه ميشه وارد محيط جديدى ميشه بدون مادر ، بدون پدر خدايا دختركم رو به تو ميسپارم به قلب من و عزيز دلم آرامش عطا كن مى دونم اين ٣٦٥ روز مثل برق و باد مى گذره .... توكل به خداوند رحيمم ...... الحمدالله ..... دوشنبه ٣١ شهريور ٩٣
1 مهر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد