هنرمند کوچولو ...
همون طور که آیپد رو گرفتی دستت و داری عکس یه بابانوِل را بهم نشون میدی گفتی :
مامان ...! این پدر بزرگه که برامون کادو میاره رو تا حالا دیدی ....!!!
پدر بزرگه کلاه دِرمز (قرمز) پوشیده دسکش دِرمز پوشیده ....
من قبلا کوچیک بودم دیده بودمش ....
****
تا حالا اتاق دشویی و اتاق حموم به گوشِت خورده ....!!!!
دیروز داشتی اتاقهای خونه رو می شمردی ...
_ اتاق من .. اتاق شما ... اتاق حموم ...!! اتاق دَشویی ...!! اتاق بابا
****
بستنی چوبی شکلاتی
:
و این نقاشی که خیلی برام جالب بود توضیحی که خودت در موردش دادی ...
وسط یک درخته که بالاش یه پرچم کشیدی سمت چپ یه نی نیه که دستشو گذاشته به درخت میخواد بره بالا و پرچم رو برداره ...
سمت راست هم برگ کثیفه که روی زمین افتاده و یکیشونم سوت کثیفه که افتاده روی زمین
بالای درخت هم خورشیده
_ بالای صفحه نقاشی هم به خط خودت نوشتی : برای نقاشی نقاشی ...(شبکه پویا )
فکر نکنم توی عکس افتاده باشه
_ نی نی رو با مداد توسی کشیدی به خاطر همین کم رنگ شده
پی نوشت :
تسنیم :مامان ... دسکِشمو ندیدی ...؟؟
مامان : توی کِشوتو ببین همون حاست ...
تسنیم : آخه هر چی پیدا کردم نبود ...!!!!
این تریپت منو کشته مــــــــــــــــــــــــــــــــــــادر ...
پی نوشت بعدی : موفق به عکاسی با این تریپ بامزه ات شدم ..
آخه این همه لباس خوشگل داری .... این چــــــــــــــــــــــــــــــیه ....!!!!!؟؟؟؟؟
تازه توی اون دستت هم دستکش صورتیه که توی عکس نیوفتاد
لنگه دستکشتم هر چی گشتم پیدا نکردم ....