عاقبت خواستگارى !!
بهم گفتى من مى خوام يه دختر كوچولو بكشم كه مى خواد با يه پسرى ازدواج كنه !!
گفتم مگه بچه ها ازدواج مى كنن ؟؟
گفتى نه ..... اين مثلنيه .....الكى بازى مى كنن ......!!!!!
نتيجه نقاشى هم شد عروس و دوماد بالا !!
عروس با لباس سفيد و دوماد با لباس آبى اون گل رو هم انگار آقاى دوماد به عروس خانم تقديم كردن !
اضافه نوشت : فكر مى كنم چون اين روزا مراسم خواستگارى توى خونه مامانجون زياده به خاطر همين خيلى به اين مسائل واكنش نشون ميدى وگرنه قبلش اصلا توى اين واديا نبودى ....
ميدونم چشم بهم بزنم نوبت تو ميشه ....
الحمدالله ......
چهارشنبه ١ مرداد ٩٣
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی