بازى ، بازى ، فقط بازى
تعطيلات ١٤ ، ١٥ خرداد كه مصادف با آخر هفته بود با اومدن حسنا و على برات تبديل به جشن بسيار بزرگى شد تا تونستى بازى كردى
از صبح بازى بود و بازى بود و بازى بود خنده و شادى شما بچه ها بود گاهى هم جيغ و گريه چاشنى شاديهاتون
از اينكه بى غصه و بى دغدغه با هم خوش بودين و از ته دل مى خنديدين و دنبال هم مى كردين به وجد مى آمدم
دوباره از فردا خودتى و خودم .....
كمى نگرانم .... از اينكه كارهاى بچه ها رو تقليد كنى اين طبيعيه ولى هميشه وقتى چند روز با هميد من تا چند وقت شاهد انعكاس رفتارهاى حسنا و على روت هستم
جلوى اونها اصلا بروز نميدى ولى بعد از جدا شدنتون شروع مى كنى
عزيز دلم دوست دارم هميشه خودت باشى ... خودِ خودت ....
من عاشق فرشته ناز و مهربون خودمم و با دنيا هم عوضش نمى كنم عاشقتم دخترم عاشقتم .....
الحمدالله ......
جمعه ١٦ خرداد ٩٣
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی