دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

✿ــــ✿

آواى نو ... هفده اسفند

امروز هفدهم اسفند ٩٤ آغون گفتناى فندق مامان شدت بيشترى گرفته از صبح كه چشماى نازت رو باز كردى دهنت هم با آغون باز شد .... ملچ و مولوچ خوردن دستات ونگاه كردن بهشون شدت بيشترى پيدا كرده ..... ********* من مشغول خوابوندن اين فسقل خانم هستم تو هم عروسكت رو بغل مى كنى مياى كنارم با رختخواب بچه ات  .... دو تايى مشغول خوابوندن بچه هامون ميشيم. !!!!!!!!!!     ...
17 اسفند 1394

١٤ اسفند ....

دختر كوچولوى نازنينم سه ماهه شدى .... يه عروسك كوچولوى تمام عيار براى خواهرت شدى .... بغلت مى كنه بوست ميكنه باهات بازى مى كنه برات كتاب مى خونه و عكساش رو بهت نشون ميده ... تو هم كلى ذوق مى كنى و براش شعر مى خونى و دست و پاهات رو تكون ميدى از ديروز علاقه ات به دستات بيشتر شده دستات رو بهم قلاب ميندازى و مدتها همينجور نگاش ميكنى ....  توى صداهايى كه در ميارى ما ... ما گفتنت خيلى واضحه.... روزا خيلى بد مى خوابى يعنى بعد از كلى كلنجار شايد فقط ده دقيقه نهايت خوابت نيم ساعته و اگر بخواى بهم خيلى لطف كنى هر چند روز يكبار يك ساعت مثلا اگر بخوابى ..... وزن : ٦١٠٠ و قد ٥٩ سانتيمتر اين از فسقل خانم سه ماهه... حالا ميرم سراغ...
15 اسفند 1394

بدون عنوان

دخترك كوچكم كوثر جانم... ديشب به اتفاق خواهرى مهربانت براى اولين بار روضه رفتى .... روضه حضرت مادر(س)  قبول باشه دخترك نازنينم ان شالله شما دوگل خوشبوى من ، چشمه هاى بهشتى من زهرايى باشيد ....  ٧٨روز از آمدنت گذشته ....  و امروز دوم اسفند محمد عمه يك ساله شد .... و چقدر زود گذشت ..... دوم اسفند ٩٤الحمدلله
3 اسفند 1394

از آن روز كه آمدى ...

از آن روز دو ماه گذشت .... با اينكه براى منِ دست تنها سخت گذشت ولى خيلى شيرين بود ... شيرينىِ روى تو ، همه حركاتت خيلى بيشتر از زحمتهاى من بوده فسقلى جون من .... كوثرِ دو ماهه من نمى دونى كه چقدر عاشقتم .... عاشق شير خوردنت ... عاشق لبخندت وقتى منو مى بينى .... عاشق صداى نازت و اون آواهايى كه از خودت در ميارى .... عاشق اون آغون گفتنت بين غرغرات .... حتى عاشق عوض كردنتم عزيزكم ..... پى نوشت امروز ١٥ بهمن با هم رفتيم واكسن شما دو تا جوجه رو زديم يكى شش سالگى و يكى هم دو ماهگى ... الحمدلله ...
15 بهمن 1394

٧٤+ يك !

يك ماهه نازه من .... شيرينترينم .... به فداى چشماى فندقيت ..... دستاى كوچولوت ..... پاهاى ناز و لطفيت كه مثل پر نرم و سفيده .... عزيز دلم يك ماهگيت مبارك .... نازنين دخترم از مچ دستت تا بازوت قد انگشت اشاره منه !!! باورت ميشه كه چقدر كوچولويى ؟؟ عزيزاً دلم  تسنيم ٧٤ ماهه    و كوثز ١ ماهه شيرينى هاى شيرين عمرم ..... عاشقتونم ..... الحمدلله ١٤ دى ٩٤
15 دی 1394

جغرافيا

كوثر بغلمه . تو هم كنارم روى تخت دراز كشيدى نمى دونم چى شد كه شروع كردى به نام بردن كشورهاى مختلف .... هر اسمى رو كه مى گفتى چشماى من بيشتر گرد ميشد !!  _ جاپن .... تركيه .... اينگيليس.... عرب !!.... عربى !!!!.... چين .... بعدم رو به من گفتى ديگه چه كشورى داريم ؟؟ **** پى نوشت : قبلا فقط اسم كشور آرژانتين و ايتاليا رو بلد بودى اونم از توى پويا و كارتون ماركو ياد گرفته بودى ***** اين قضيه مال چند روز پيشه الحمدلله ٧ دى ٩٤
7 دی 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد