دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

✿ــــ✿

پیکاسوی کوچک....

1391/4/27 16:28
396 بازدید
اشتراک گذاری

اولین بار که برات دفتر نقاشی و مداد رنگی گرفتم حدود یازده ماهت بود با خاله فاطمه رفتم کانون پرورش فکری برات کتاب دالی و چند تا کتاب دیگه و دفتر و مداد رنگی گرفتم یادش بخیر کتاب دالی رو خیلی دوست داشتی خدا رحمتش کنه پاره پوره شد بس که ورقاشو این ور اون ور کردی بگذریم. داشتم از دفترت می گفتم من شروع کردم برات نقاشی کشیدن نقاشی طبیعت یا حیوونای کارتونی... خیلی خوشت میومد خودت هم کنارم می شستی خط خطی می کردی اسم حیوونا درخت گل و ماه ستاره و... همه رو از نقاشیهای من یاد گرفتی دونه دونه ورق می زدی می گفتی این شیه...؟ یا من دونه دونه ازت سوال می کردم و تو جواب می دادی به درخت می گفتی  خخخخخخ.....!!! چشم چشم دو ابرو هم خیلی برات می کشیدم هر وقت هم که بابایی می رفت پشت میز بشینه و مطالعه کنه با یه کاغذ و مداد سر می رسیدی و می گفتی بابایی دوو...دووو دووو.... (به چشم چشم دو ابرو می گفتی) بالاخره وقتی یک سالت بود رنگ سبز رو یاد گرفتی میگفتی یبز! بقیه رنگها رو هم تا یک سال و هفت ماهگی یاد گرفتی کم کم برات مداد شمعی آبرنگ و... گرفتم خیلی دوست داشتی با هم نقاشی بکشیم البته دادن زود هنگام مداد دست شما تبعاتی هم برای ما داشت از در و دیوار و مبل  کمد و فرش و..... به دست توانای شما خط خطی شد..! البته الان دیگه بزرگتر شدی به قول خودت نی نی نه هستی! ودیگه روی دیوارا خط خطی نمی کنی فقط توی دف دف (دفتر) نقاشی می کشی یه درخت کشیدی خیلی ناز ببینش

علاقه زیادی به کارتون وودی باز و آقای سیب زمینی داری همش دفترتو میاری میگی برام وودی بکش یه دفعه که برات آقای سیس منی (سیب زمینی) کشیدم دیدم تو هم صفحه روبروش یه آقای سیب زمینی کشیدی

این آقای سیب زمینی من

اینم آقای سیس منی شما !

همون جا یه کادر دورش کشیدم و تاریخ زدم خیلی قشنگ کشیدی پیکاسو کوچولوی من!

یه دفعه گفتی برام عقاب بکش بعد شروع کردی به رنگ زدنش نگاش کن

این گلا رو که می بینی دورش عکس برگردونه خیلی دوست داری برات می گیرم می چسبونی به دفترات!

یک اثر دیگه از هنرمند من

امید وارم در آینده نقاش بزرگی هم بشی البته در کنار موفقیت های بزرگ دیگرت

می بوسمت

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان زینب خانم
27 تیر 91 17:20
سلام ماشالله دختر نازی دارید و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم خدا حفظش کنه واستون
مامانی زهرا
27 تیر 91 17:47
سلام.چه دختر قشنگی . مخصوصا عکس نماز خوندنش خیلی جالبه.اگه دوست داشتید به وبلاگ زهرا جون که 7 ماه بزرگتر از تسنیم جون هست هم سر بزنید و حتما نظر بدید
مامان زینب خانم
29 تیر 91 12:26
سلام مطلبتون درباره حفظ قرآن را خوندم من هم به معجزه تکرار معتقدم اونم وقتی آیات حق تعالی باشه. زینب خانم من به صدای اذان آموخته شده و با اون به آرامش میرسه. موفق باشید به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد