دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

✿ــــ✿

نمايشگاه كتاب

1393/2/16 17:02
81 بازدید
اشتراک گذاری

امروز من با خالدى رفتيم نمايشگاه . هر چى من شوق و ذوق داشتم كه ببرمت توى اون محيط ولى تو دلت نخواست بياى چون يه كم هم سرماخوردى و دارو مى خورى 

با من كه نيومدى و موندى پيش مامانجون و قرار بود با هم بريد پارك ...

من و خالدى رفتيم نمايشگاه يه چند ساعتى و من كلى كتاب و اسباب بازى برات خريدم بيشترش كتابهاى پارسال رو كه خيلى خوشت اومده بود رو تكميل كردم سريش رو برات 

خلاصه خسته و كوفته نزديك سه بعد از ظهر بود كه رسيديم خونه.....

تا رسيديم پريدى بغلم  خرديدايى كه برات كرده بودم رو بهت دادم خيلى خوشحال شدى يه دفعه گفتى مامان منم برات جايزه روسرى خريدم !!

بله ..... كاشف به عمل اومد كه وقتى ما رفته بوديم نمايشگاه شما و مامانجون هم رفتيد با هم خريد و براى تولدم كه هفته ديگه ست كادو خريدين !!!!! 

دل كوچولو و بى طاقت تو هم دوام نياورده و گفته من صبر نمى كنم و جايزه مامانم رو الان بهش ميدم  خلاصه كه سورپرايز شدم حسابى فرشته كوچولوى نازنينم برام يه روسرى و .... هديه گرفته بود اونم به سليقه خودش !

الهى دورت بگردم مادر محبت

سه شنبه ١٦ ارديبهشت ٩٣

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد