وقتى قلم در دست توست ....
خيلى روان و راحت نقاشى مى كشى ... از هر چيز كه بخواهى با هر حالتى !!!
احساس در نقاشيهايت موج ميزند .....
يادم مى آيد يك نقاشى كشيدى كه دخترى كيسه زباله بدستش بود . از چهره دخترك معلوم بود چه بوى گٓندى را تحمل مى كند ......
آخر فسقل من !! اين موضوعات چطور به ذهنت ميرسد ..؟؟
هزاران بار گفته ام باز هم مى گويم ......
عاشق نقاشيهايت هستم دختركم ....
**************
گويا دو بانوى پاپيون دار مادرند كه گِرد هر كدامشان چند جين !! بچه به چشم مى خورد ( هزارماشالله به اين همه بچه )
يعنى من عاشق اين تابلوى نقاشيم دختر !!
از آنجا كه بالاى هر نقاشى اسمت رو با تاريخ اون روز رو ميزنم ديگر خودت استاد شدى !! اسمت را مى بينى ؟ خودت نوشته اى آن هم به دو روايت ...!!
الحمدالله .....
دوشنبه ١٦ تير ٩٣
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی