دندونپزكش !!!!
دندونپزكش !!!! اول از همه بگم كه به دندون پزشك يه چيز خيلى با مزه مى گى كه الان يادم نمياد فقط به پزشكش مى گى پزكش !!
امروز وقت دكتر دندون برات گرفته بودم خودم يه نگاه به دندونات انداخته بودم به نظرم يه دندونت احتمال پوسيدگى داشت البته مطمئن نبودم چون بين دو دندونت فاصله بود و يه كم سياه شده بود به نظرم به خاطر همين با ترس و لرز برات وقت گرفتم اينقدر دعا دعا كردم كه چيزى نباشه .....
خلاصه با هم رفتيم . زودترم رسيديم يه كم نشستى و خوراكى خوردى و با عروسك كيتى بازى كردى و بعدشم كمى آيپد بازى تا بالاخره نوبتمون شد
نشوندمت روى صندلى آقاى دكتر تحويلت گرفت و اسمت و پرسيد بعدشم اومد نشست تا دندونات رو ببينه
همون جور كه نگاه مى كرد گفت مسواك مى زنى هميشه ؟
شما هم گفتى بله ....
آقاى دكتر گفت مسواكت چه رنگيه ؟
گفتى يكيش بعبعيه يكيش خرگوشه ...!!!!!!
آقاى دكتر خنده اش گرفت گفت مگه چند تا مسواك دارى ؟
من گفتم آخه يكيش خونه مامانمه يكيش خونه خودمون
بعدم آقاى دكتر گفت انگار ببعى و خرگوش كارشون رو خوب انجام دادن چون دندونات خيلى خوب و عالين دختر خوب ......
بعد دكمه صندليت رو زد تا بياد بالا بعدشم اون ابزارى رو كه سرش آينه داره و باهاش دندونات رو نگاه كرده بود رو بهت جايزه داد بعدشم رو به خانم منشى كرد كه از اون جايزه خوبا هم بهش بده
خانم منشى هم يه كتاب بهت داد
خيلى خوشحال و ذوق زده شدى از جايزه هات وقتى اومديم خونه گفتى دكترش چه خوش گذشت !!
خدا رو شكر كردم كه دندونات سالم بودن از ته دلم از خداى مهربونم مى خوام تا همه بچه ها رو سالم نگه داره دختر عزيز من رو هم همينطور
با اميد سلامتى و تندرستى همه بچه شيعه ها انشالله
الحمدالله على كل حالٍ
چهارشنبه ٢ شهريور ٩٣
