و … اینک ۱۴ آذر ۱۴۰۱
همین موقع ها بود که حاضر شدم و با بابا روانه بیمارستان شدم …. منتظر اومدنت بودم … دیگه چیزی نمونده بود که تسنیم خواهر دار بشه ….
صبح ۱۴ آذر …. یک صبح سرد پاییزی …. یادمه فرداش چه برفی اومد …
حدودای ظهر بود که سفید برفی من اومد به این دنیا در حالی که دستای خانم دکتر رو میخواست بخوره ….. وروجک نازم ❤️
وقتی دیدم حسابی سرخ و کوچولو بودی …. یه عروسک ناز با لبهای قرمز ….
کوثر نازم …
هفت سال از اون روز گذشته و حالا تو کلاس اولی خونه ی مایی
نماز خوندن رو تا حدودی بلدی آیة الکرسی رو بلدی
چهار تا از دندونهای اصلیت در اومدن هفته پیش دوشنبه هم پنجمین دندونت افتاد …
گل خندون من ….. تولدت مبااااااارک ❤️
از خدای مهربون برات سلامتی و شادابی میخوام دخترکم …. از خدا میخوام که موفق باشی درست فکر کنی و راه درست رو انتخاب کنی😉🥰😘❤️
عاشقتم زیبای هفت ساله ی من ، جان دلم ❤️❤️❤️
*** عکسها بعدا اضافه شد
قدکوثر سادات در ۷ سالگی ۱۲۰ سانت
وزن ۱۸/۷ کیلو گرم
شماره کفش ۳۰ فکر کنم ! کفش کادو تولدت ۳۱ گرفتم اندازه اش خیلی بزرگ نیست خوبه حالا نمیدونم الان ۳۰ یا ۳۱ هستی!
الحمدلله ….
۱۴ آذر ۱۴۰۱