دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

✿ــــ✿

ای قاضی محترم .....

1391/12/2 15:46
328 بازدید
اشتراک گذاری

یادمه وقتی خالدی هم کوچولو بود مامانجون باهاش این بازی رو میکرد خیال باطل ولی حالا نوبت شماست

مامانجون بغلت میکنه و میگه :

ای قاضی محترم اجازه میدی من تسنیمم رو بخورم ؟؟؟؟خوشمزه

در حالی که بلند بلند میخندی و خوشحالی از اینکه مامانجون میخواد بخورتت میگـــــــــــــــــــــــــی ....

بــــــــــــــــــــــــله .

مامانجون هم اول از گوشات شروع میکنه که بخوره خنده یه بسم الله میگه و تا شروع میشه صدای خنده هات تا فلک رفته .....قهقهه

امروز داشتیم با هم خونه بازی میکردیم گفتی بیا پویا رو درست کنیم (آرم شبکه پویا ) !!!

سه تا از دایره ها رو گذاشتی کنار هم گفتی این شکلیهاز خود راضی

یه دفعه بد جور هوس کردم دستات رو بخورم گفتم ای قاضی محترم اجازه میدی دستات رو بخورم ؟؟؟خوشمزه

همین طور که میخندیدی گفتی نه دستام ترشه بیا گوشوارمو بخور شیرینه ....!!!!نیشخندقهقهه

دیدم بهتر از هیچیه گوشوار هاتو خوردم تو هم که .....قهقهه

بعد گفتی : اِاِ ....   گوشواره هام نیست کــــــــــــــــــــــــــــــه !!!

ما هم که خوشیم با این خوردنهای دست و پا و شیکمت .....زبان

                                                  *****

قبلنا (یعنی شاید از وقتی یک سال و 8 یا نه ماهت بود به خودت میگفتی تسنیم گیلیدی!!!

میگفتی : " من تسنیم گیلیدی هستم "

الان این گیلیدی تبدیل شده به کی کیو ....!!!!مژه

می گی : " من تسنیم کی کیو هستم " هورا

تقدیم به تسنــــــــــــــــــــــــــــیم کی کیو مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنقلب

یه کم نشسته بودم با آی پد بازی میکردم .

بیشتر از یه کم که شد گفتی : آخه چقدر بازی میکنی ؟ چشمات درد میگیره هااااا....تعجب

                                                  *****

گفتی مامان برام شمشیر میخری ؟؟خیال باطل

تعجبگفتم : شمشیر برای چی میخواااای .....؟؟؟؟

گفتی آخه میخوام آدمای بدو بکشم ....گاوچران

تعجبگفتم : آدمهای بد کجان مگه ؟؟؟

با دست به تلویزیون اشاره کردی و گفتی اونجان میخوام بکشمشون ابله

                                                *****

یک بازی جالب داری که با افرادی که وارد خونه میشن میکنی

هر کی (از بابا گرفته تا مهمونهای غریبه و آشنا ) بخواد وارد خونه بشه تا متوجه میشی داره میاد سریعا به سرعت برق میری یک جایی قایم میشیابله

اونوقت فرد وارد شده اول باید بیاد شما رو پیدا کنه وگرنه خیلی ناراحت میشی از دستش و میای بهش میگی اصلا من دوستت ندارم .....قهر حالا آشنا ها که دیگه فهمیدن ولی طفلک غریبه تر هاعینک

سه شنبه اول اسفند 91

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامی امیرحسین
1 اسفند 91 20:35
ووووووویییییییییی یعنی دوست من آدم خواره!!!! خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


دستت درد نکنه .....
مادر کوثر
1 اسفند 91 21:55
سلام
دوستتون دارم
ماشاالله به تسنیم جونم
مرسی از محبتت



O
ووووووو....ه
مامانی خوبی ...
یه ذره از اینا برات بزارم خستگیت در بره ...
بابای امیرحسین
2 اسفند 91 0:15
عکس پروفایل تسنیم سادات خانم خیلی زیباست. میام کلی لذت می برم.

لطف داريد
خواهر فرناز
2 اسفند 91 9:06
سلام
وای چه دخمل نازی دارین
هزار ماشاله بهش
از طرف من وفرنازم بخوریدش



چشــــــــــم یک دفعه هم به نیابت از شما میخوریم
مامان نفس طلایی
2 اسفند 91 14:05
سلام عزیزم ای جانم به این دختر شیرین زبون ... حالتی که داری می خوریش و می خنده رو تصور کردم و روئی لبم خنده امد ... الهی همیشه شاد باشین


سلام خانــــــــــــــــم
همیشه خنده روی صورتتون باشه
مامان نازنین زهرا و یاسمین
2 اسفند 91 17:07
سلام خانمی خصوصی دارید


خيلى ممنون


مامانى جونم نمى دونم چرا نمى تونم وارد وبتون بشم ببخشيد دير شد
هر وقت درست شد ميرسم خدمتتون
علامه کوچولو
2 اسفند 91 18:55
ای قاضی محترم!
بی عدالتیه محضه که مامانت بتونه بخوردتت و ما فقط نگاه کنیم
ما به همون گوشوارت هم راضیم حاضریم قورتش بدیم تا دیگه مزاحمت نشیم
اون وقت این گیلیدی که گفتی یعنی چه؟
خوبه بازیت رو مامانی لو داد وگرنه میومیدیم خونتون که دل نداشتی اخمهاتو ببینیم تازه بشنویم دوستمون نداری


مامانى بايد از قاضى محترم اجازه بگيريد بعدشم بسم الله هم اجباريه
گيليدى هم والا مام نفهميديم از كجا سر و كله أش پيدا شد
مامان طهورا عسلی
3 اسفند 91 1:23
کی کیو چی بید اونوقت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


الان دوباره ازش پرسيدم مى فرمايند كى كيوِ خانم هستم ......
مامان تسنیم
3 اسفند 91 6:43
مامانی جان کاش تو این پست یه عکس از تسنیم گیلدی میذاشتی ببینیم با تسنیم کیوکیو چه. قدر فرق کرده
خیلیییییی خوب تعریف میکنی مثل کتاب قصه میمونه


ساعت ٦:٤٣ دقيقه كامنت ميزارى .....
هههههه.....
باشه فعلا كه تسنيم كى كيو اينجاست هر وقت گيليدى اومد ازش عكس ميگيرم
مامان تسنیم
3 اسفند 91 8:44
خوب وقت کم دارم دیگه
نمیرسم مواقع دیگه
امروز هم پنج شنبه است من هم کلی کار تو بیمارستان دارم ولی اومدم نت یه سری به رفقا بزنم
تازه اون کامنت با گوشی ام تو رختخواب زدم
منظورم عکس یک سال و نه ماهگی اش بود


آخى ......
پنجشنبه ها هم مگه سر كار ميريد.....
آهان از اون جهت ...... باشه ميزارم عزيزم
مادر کوثر
3 اسفند 91 14:35
سلام به دوست جون خودم
در نهایت اشفتگی منزل و احوالاتم اومدم سری بزنم
اوفففف چه منتی گذاشتم
همچنان کارا ادامه داره
و من دچار انفولانزا شدم باز
صدام همچین گرفته بیا و ببین
مرسی ازحضورت
بوس به خودت و دخملی



اى واااااااااى دوباره مريض شدين
مراقب خودت باش كأرى اگه از دست من بر مياد بگو تعارف نكنيد
امیر مهدی و عمی
3 اسفند 91 23:48
سلام مامانی و تسنیم سادات جونی کی کیویی خوبید
وای خدای مهربون دخترام پس شمشیر بازی می کنن
ولی همش مال این پویاستا
مامانی بهتره یک آی پدی برا خودتون فکر کنیدا
تسنیم جونی بیا بیا بیا جلو


سلام عمه مهربون
هههههههه..... نه بابا مال اين فيلماى بى خود كنفويى شبكه نمايشه يه چند تا صحنه از جنگشون رو ديده ...... نزاشتم بيشتر نگاه كنه يه دفعه از دستم در رفت
ممنون عمه جون
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
4 اسفند 91 12:37
سلام خانمی
من و زهرا جونم هم چنین بازی داریم ولی به اسمی دیگه
و چقدر لذت بخشه صدای خنده گلت را شنیدن


همه بچه ها از خورده شدن لذت میبرند انگار ..
مامانی زهرا
4 اسفند 91 13:15
چه بازی جالبی کردن این مادر و دختر
ما هم باید امتحان کنیم
قایم شدن هم با مزه ست درست برعکس زهرا که هر کس در بزنه و بیاد باید اول دخملی بره دم در


عزیزم ....
از بس این دختر ما بازیگوشه...
دوست داره همه باهاش بازی کنند...
ستاره زمینی
4 اسفند 91 15:23
مامانی ادم خوار شدی؟!!!!!!!!!
عزیزم خدا حفظت کنه که اینقدر شیرین بیانی.
عروسکم دستاش ترشه نازی گلم...



ممنون مامان گل ....
گاهى ديگه بايد بچه خوار شد ديگگگگگگه....
بس كه شيرين زبونى ميكنند
مطلع عشق
4 اسفند 91 19:06
سلام عزیز جان......
اصلا بازی نوه ها با مادر بزرگا خیییییییییلی باحاله......
هرچی نباشه، نوه مغز بادومه....
انشاءالله که همیشه سالم و سرحال باشه
مامانی به تسنیم عزیزم بگید خیلی برامون دعا کنه......
متاسفانه امروز خبر بدی شنیدم و خیلی محتاج دعا هستیم....


سلام خانم خانوما
همين طوره عزيز جان چشششششششم حتما بهش ميگم
انشالله خيره چى شده مگه.....؟؟
مادر کوثر
4 اسفند 91 22:27
سلام جیگر
اومدم بگم یه کاری از دستت برمیاد
بالاخره تعارف اومد نیمد داره
شما موظفید محض شادی و رفع خستگی ما و صد البته هر چه زودتر خوب شدنمون
هر روز به وبلاگ سر بزنید و نظر بذارید
فعلا همین!
ممنون



قربونت برم .... اين چه كاريه به ما ميدى بابا .....
ميرسم يه وقت از پا درام
حتما ميام پس يه ذره كارها سبك تر شده فكر كنم
مامان محمدمهدی
5 اسفند 91 7:54
سلام مامان تسنیم خانوم کی کیو
ببخشید که با تاخیر اومدم.
تشکر ویژه دارم بابت محبتی که داشتید.حسابی شرمنده مون کردیم


سلام مامانى آقا محمد مهدى گل
خواهش ميكنم خانمى وبلاگتون خيلى قشنگ بود و البته كاراى محمد مهدى جان خيلى شيرين و قشنگه
مامان محمدمهدی
5 اسفند 91 7:58
با حساب سال تولد تسنیم سادات،خانوم کوچولو یک هفته از محمدمهدی کوچیکتره ولی جملاتشو میخوندم بنظرم اومد از محمدمهدی خیلی کاملتر صحبت میکنه. اما کارهاشون و علاقه مندیهاشون مخصوصاً به خورده شدن شبیه همه.
راستی قرار بودم محمدمهدی هم8/8/88 به دنیا بیاد اما خب ظاهراً عجله داشت


چه جالب محمد مهدى هم قرار بود اون موقع به دنيا بياد
چقدر زودتر اومده
اتفاقا منم جملات محمد مهدى جان رو كه مي خوندم همين فكر رو كردم
سنتاره زندگی
5 اسفند 91 10:34
سلام عزیزم
ممنون از این که سر زنید و جویای احوال شدید
از1 شنبه تا5 شنبه مسافرت و دانشگاه
خونه تکونی .و بچه وشوهر هم یک طرف
وقت آپ که ندارم ولی بهتون سر میزنم


سلام مامانى ستاره جان
خوبى خانم ؟
ستاره جونم خوبه؟
خسته نباشيد
ستاره زندگی
5 اسفند 91 10:39
پس مامان تسنیم خانم هر روز در حال خوردنه
تسنیم کی کیو خوشگل بجای آدم بدها تلویزیون نشکنی
عجب کارهایی میکنه این دختر،واقعا طفلکی ها مهمون های غریبه



ممنون از لطف و محبتت مامانی
mܨܓܓܨ
6 اسفند 91 14:43
سلام به منم سربزن.....منوهم لینک کن.....منتظرتماااااااااااا
مامان نیایش
6 اسفند 91 16:58
وای قربونت برم من حالا فهمیدم خخخخخخخخخ
الهی حالا باز دوبایه باید برم عکس ها رو ببینم که
جیگر تسنیم گیلیدی و کی کیو
خیلی شیرینی عسل
وای کاش نیایش هم مثل ت ومیذاشت بخوریمش فقط جیغ میزنه دوست داره خودش رو لوس کنه وقتی میگی میخوام بخورمت در میره و جیغ میزنه و لوس میکنه خودشه میگه که نهههههههههر جاش رو بخوریم بر میگردونه سر جاش بابایی هم که فرصت طلب همش باسن مبارکش رو نوش جون میکنه نیایشم هم به شدت از تو دهن بابا میکشه بیرون میچسبونه سر جاشششششششش


هههههههه ....
از دست این وروجک ....
هر چی بخورین دوباره برمیگردونه سر جـــــــــاش .....
خیلی بلایی نیایش
مامانی ببین درسته قورتش بده که دیگه نتونه برگردونه سر جاش
مامان آمیتیس
7 اسفند 91 22:31
الهی قربونت برم
آمیتیسم شمشیر و تیرکمون خیلی دوست داره



بوس برای آمیتیس جون
مامان آمیتیس
7 اسفند 91 22:40
مامانی خوبین؟
ممنون جویای احوالمون هستین
والا چند بار خواستم پست جدید بذارم اینترنتمون مشکل داشت عکسا رو نتونستم آپلود کنم.....
امروز اومدیم مسافرت ایشالا جمعه برمیگردیم بعد پست جدید میذارم.....
تسنیم جونو ببوس


شکر خدا ما خوبیم .
عزیزم امیدوارم بهتون خوش بگذره
مامان محمد و ساقی
8 اسفند 91 0:57
ماشا... چه بامزست.چه لقب هایی هم به خودش میده
گیگیلی
کی کیو
نااااااااااااااااااااااااازییییییییییییی


م(خط خطی خوانا)
9 اسفند 91 20:00

قائم باشکش باحال بود
اره بیچاره غریبه ها


niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد