دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

✿ــــ✿

وروجک مامان

1391/12/6 15:58
240 بازدید
اشتراک گذاری

                                             تعجبتعجبتعجبتعجبتعجبتعجب........

هر چه قدرم از این شکلکها بزارم بازم کمــــــــــــــــــــــــــــــــــهنیشخند

چند وقت پیش اومدم آیپد رو روشن کردم دیدم آیکونهای قسمت پایینش نیست !!

خیلی تعجب کردم به شما گفتم تسنیم اینا رو چی کار کردی ...؟؟کلافهوقتی میری سر آیپد فقط بازی بکن دیگه . عصبانی

آیکونهای پایین که یکی شون مربوط به اینترنت بود غیب شده بودن منم درست نمیدونستم چی کار باید بکنم ( تا اینکه دیشب فهمیدم رفته صفحه آخر نیشخند) دیروز دیدم دوباره یک بازی دیگه (بازی مورد علاقه ات ) اومده چزء آیکونهای پایین صفحه !!!

باز دوباره تعجب کردم که این چه جوربی اومده این پایین متفکر پیش خودم فکر کردم لابد این بچه شانسی یه چیزی رو زده این جوری شدهمتفکر

چند بار  توی قسمت setting رفتم همه را با دقت بررسی کردم ولی چیزی دستگیرم نشد

تا اینکه امروز بعد از ظهر شما مشغول دیدن فیلم وودی بودی منم با آیپد رفتم توی اتاق شما

یه دفعه وارد اتاق شدی و گفتی : مامان کجایی ؟ چی چا (کار) میکنی؟ گفتم هیچی توی اینترنتم....

تا آیپد رو توی دستم دیدی صاف اومدی  از دستم کشیدی و نشستی روی زمین بعد صفحه اینترنت رو بستی رفتی دنبال بازی محبوبت عینک بعد از اینکه همه صفحات آیپد رو گشتی با ناراحتی گفتی : پس توپ بازی من کووووووو؟؟سوال گفتم این پایین رفته ....

شما هم با لحن تندتر گفتی : کی اینو گذاشته اینجا ...؟؟؟عصبانیاین باید همیشه این بالا باشه .....

بعد در مقابل چشمان حیرت زده من آیکون بازی رو به راحتی آب خوردن برداشتی و گذاشتی بالا تعجب

بعدم گفتی : دیگه دست نزنی هاااااااا ........عصبانی

منم .......تعجبتعجبتعجب

خیلی واقعا سپاسگزارم که بهم یاد دادی فســـــــــــــــــــقلی سه ساله مـــــــــــــــــــــــن قلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان نیایش
6 اسفند 91 16:50
وای خدا از دست این وروجکای این دوره و زمونه ت رو خدا میبینی بچه هم بچه های قدیم لااقل ماماناشون رو هی اینجوری نمیکردن دیگه قربونش برم که اینقدر باهوشه نیایش هم با موبایل من خب میدونی دیگه ما که از این پولا نداییم که با همین موبایل لمسی حال میکنه بچه ولی خیلی دوست داره و همه جاهاش رو خودش میره بالا پایین میکنه برا خودش قصه و لالایی میذاره هههه خانمی به خدا به یادتون بودم میخواستم بیام کامنتت رو که صبحی دیدم ولی نشد نمیدونم کامپیوتر قاطی کرده بود حسابی همه صفحه های نت رو میبست میخواست با زبون بی زبونی بگه برو پی کا رو زندگیت دیگه بابا


من اصلا خیلی با موبایلم کاری ندارم تسنیم هم کاری نداره با موبایل
خیلی ممنون عزیزم همون که بیادمون بودین کافیه
آخه خیلی وقت بود پست نگذاشته بودین دلم تنگیده بود برای شما و وروجکتون ...
ببوسینش
مادر کوثر
6 اسفند 91 18:40
اوه مای گاد
چه ووروجک شگفت انگیزی!!!!!!
مامانی ببوسش هوارتاااااااا
ماشالله

حالا خوبه اوضاع خونه بهم ریخته ست و سیستم هم نداریم و من هر روز اینجام
اگه غیر از این بود دیگه چی میشد
پاشنه درو از جا در می اوردم?

ممکنه بعضیا هم بهشون برخورهکه همش اینجام ولی پست نمیذارم به خونه شون سر نمیزنم
ولی من به همشون در همینجا قول میدم که جبران خواهم کرد
انشالله دو هفته دیگه

مرسی مامانی که اجازه دادی اینجا تریبون دفاعیه من بشه
بوس بوس
مرسی که نظر میذاری.اما اجباری نیست.خودتون رو به زحمت نندازید
خصوصی


سلام مامانی کوثر طلا ...
من واقعا نمیفهمم چرا اول از همه سیستم رو جمع کردین ...؟؟؟؟؟
انشاالله به زودی کاراتون تموم میشه با خیال راحت میاین سر وبلاگتون
منم هوار تا بوس برای کوثر جونم
راستی چقدر دلم برای کوثر تنگ شده ...
مامان محمدمهدی
6 اسفند 91 19:21
ایوووووول
من عاشق کوچولوهای مهندسم



مادر کوثر
6 اسفند 91 20:22
پست گذاشتم



به به .....!!!!
البته همون دیشب اومدم پستتون رودیدم
مامان طهورا عسلی
6 اسفند 91 23:00
:


پــــــــــس به پیـــــــــــش .....
بدو جا نمونیم



عقبیم خواهر . عقبیم ....


مامان محمدمهدی
7 اسفند 91 8:24
سلام مامان مهربون تسنیم سادات گیلیدی
منم حس مشابهی نسبت به شما دارم و خیلی خیلی خوشحالم از آشناییتون.خوشحالم که نزدیک به همیم در عقاید و افکار و تازه از اون مهمتر خوشحالم که کوچولوهامون همسنن که این امر زمینه ایه برای استفاده از تجربیات طرفین


خوشحالم که شما هم حس منو داشتید
سعادتیست برای من
مامان محمدمهدی
7 اسفند 91 8:25
راستی بابت روضه هم اگه آدرس ایمیلتو بدی برات میفرستم.البته هروقت رفتم خونه چون اینجا ندارم


خیلی ممنون الان میام بهتون میدم
مامان تسنیم
7 اسفند 91 9:01
اول
بعد
آخر هم امون از دست بچه ها


امــــــــــــان رو خوب اومدی ....
وافقـــــــــــم ...!!!
علامه كوچولو
7 اسفند 91 9:49
ههههههههههههههه
سلام بر استاد و شاگرد محبوب
خدا روزهاتون صدافزون شاد تر كنه
ميام اينجا دلم باز ميشه در حد لاليگا


جـــــــــــدا ....
جای بسی شادمانیست برای من ...
لطف داری شما مامانی
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
7 اسفند 91 11:08
قیافه شما در اون لحظه واقعا دیدنی بوده

البته از این موارد برای من هم پیش اومده


واقعا دیدنــــــــــی بود .... ای زهرای بلا ...
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
7 اسفند 91 11:08
سلام دوست گلم
با چند تا پست جدید بروزیم و منتظر شما


چشــــــــــم گلم
امیر مهدی و عمی
7 اسفند 91 11:14
سلام سلام
ماشاله
مامانی برا گل دختر حتما اسپند دود کن
واقعا این وروجکا یک کارایی می کنن آدمیزاد واقعا اینطوری میشه



سلام عمه امیر مهدی جون
خیلی ممنون لطف دارید شما
خالدی
7 اسفند 91 14:51

خخخخخخخ... استاد کوچولوی من ...آی کیو کی کیو گیلیدی فسقلی فدای تو بشم بشم الهی ....فرشته ی نازم





سلام خالدی جون ....
از این وراااا ....!!!!
مامانی زهرا
7 اسفند 91 15:50
واااااااااااای عجب دختر زرنگی اینطور که معلومه با یک مهندس کامپیوتر فرد اعلا طرفیم خوش به حال مامانی که یه معلم خصوصی کامپیوتر توی خونه داره
در ضمن مامانی گل و مهربون ممنونم که جواب دادید و راهنماییم کردید


سلام مامانی زهرا جون شما خوبید
خواهش میکنم دوست عزیز
ما (من و گاهی بابا)
7 اسفند 91 15:59
من می ترسم ؛ از روزی که از آیه عقب تر باشم ...


ما باید سریع تر از بچه هامون حرکت کنیم
مامان محمد و ساقی
8 اسفند 91 0:54
چه باکلاسه



بچه های این دوره زمونه باکلاسن دییییییگه !!!!
مامی امیرحسین
14 اسفند 91 16:06
انقد با آیپد بچه بازی میکنی که آخر خراب میشه!!!


ههههههه ....
ما که بچه بودیم ازینا نداشتتتتتییییم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد