دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

✿ــــ✿

وقتی مادر مریض است ...

1392/6/22 21:50
239 بازدید
اشتراک گذاری

امروز همچنان بدحال و تب دار در بستر افتاده بودیم و دخترک چهارساله  (به قمری) و سه سال و ده ماه و هیجده روزه ام (به شمسی ) همچنان ملتمس توپ بازی و پاس کاری و دنبال هم دویدن بود ....

بعد از ظهر که رسما غش نمودیم هر چند دقیقه یکبار به اتاق ما جهت سرکشی می آمد و یک نوازشی هم به سر روی ما می کشید و تنها لطفی که درحقش میتوانستيم بنمایيم باز نگه داشتن چشمانمان بود !!

نزدیک غروب بود که این دختر با خشم و بغضی که هر لحظه امکان سر ریز شدن داشت به ما فرمودند :

_ باید قول بدی مواظب خودت باشی که دیگه خـــــــــــــــراب نشی اینجوری ...عصبانی

من را میگویی .... تعجبقهقهه

پیش خودمان گفتیم این دختر را بیش از این نرنجانیم و از رختخواب کَنده شویم ...

چشمتان روز بد نبیند استرس پا را  که از اتاق بیرون گذاشتیم  متوجه شدیم انگار خیلی هم به دخترک ما بد نگذشته ....

در غیاب چند ساعته ما چنان  مجلسِ میهمانی برپا کرده بود، ما خیره ماندیم و همانطور انگشت به دهان , سفره عریض و طویلى راكه براى ميهمانانش انداخته بود نظاره می نمودیم خيلى راحت مى توان تصور نمود " ظرف و ظروف و ميوه ها و مواد غذايى و ميهمانان ! هر كدام يك وَر ...".تعجبتعجب

خداوند به تمامی مادران صحت و عافیت عطا فرماید ...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

مامان نفس طلایی
22 شهریور 92 21:45
عزیزم انشالله همیشه سالم باشی


خيلى ممنون گلم
❤دو نیمه قلبم❤
22 شهریور 92 22:32

خراب شدی؟

وای شرمنده
تقصیر خودته که نوشتی
وای چرا تب داری؟سرما حوردی؟

معلومه حالت خیلی بده شده

ایشالله خوب بشی
وای این بچه ها که دیگه هیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ ریخت و پاش الانم رو باید ببینی.دو روز احساس فلجی می کنماصلا" پاهام نمیکشه به کار
مواااااااااااااااااااااااااااااااظب خودت یاش تا خراب نشی
ببخشید

شبتون با سلامتی

واااااااى نمى دونى خودمم چقدر از دستش خنديدم
نمى دونم همون بدن درداست تب هم اضافه شد ... قرص سرما خوردگى خوردم يه كم بهترم
اُه اُه اونو كه ديگه نگوووووو .....
اى بابا .... پس تو هم ...!!؟؟ ايشالله بهتر باشى
شب شما هم خوش
علامه کوچولو
22 شهریور 92 22:50
احتمالا باتری تموم کرده بودی وگرنه خدا نکنه به این زودیها خراب بشی


ههههههههه....!!! چه ميدونم والا ..
مامان نرگس
22 شهریور 92 22:50
چه دختر خانم شیطونی
ایشالا که هیچ مامانی خراب نشه ولی فکر میکنم بعضی وقتا همین کوچولوها ماماناشونو خراب میکنن


ههههههههه..... اين جمله آخرو خووووووب اومدى
سمیرا
23 شهریور 92 0:00
ای واااااااااااای چرا خراب
الهی قربونش برم که همش دوست داره باهاش بازی کنی,این یعنی اینکه من یه آبجی یا داداش میخوام
إن شاءالله زودخوب بشی عزیزدلم
انقدر که باتسنیم جون بازی کردی فکر کنم خراب شدی
ناراحت نشی عزیزم شوخی میکنم!
به زبون تسنیم جون میگم



هههههههههه.... نه از خستگى زياد مريض شدم
خيلى ممنون از دعاى خيرت
تسنيم دوست داره همه اش با يكى بِدوه و بازى كنه !!!!
مامان محمدمهدی
23 شهریور 92 7:46
سلام
انشاءالله بهتر شده باشید تا الان
بچه ها واقعاً غصه دار میشن وقتی میبینن عزیزترین کسشون بیماره
ولی خوب گفته گل دختر ما، یعنی یجوری تذکرت داده که دیگه هیچوقت به خودت اجازه مریض شدن ندی


سلام قبول دارم ولى چه ميشه كرد آدميزاده ديگه يه روز حالش خوبه يه روزم مريض ميشه ....
مامان تسنیم
23 شهریور 92 11:20
انشاالله زودی خوب بشی
دفعه بعد که خراب شدی باید بالشت را ببری تو هال که با این صحنه ها مواجه نشی
بعد هم خوب مگه چه اشکال داره دخترمون خودش را سرگرم کرده
کاش از این سفره تعریفی یه عکسی هم میگرفتی


خيلى ممنون ....
آره موافقم بايد برم روى مبل بخوابم ...
حالم خوب نبود ديگه اون موقع ....
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
23 شهریور 92 15:58
جاااانم؟!!! خرااااب؟

فدای این دخملی ِ شیطون... با این مهمونداری ِ بی نظیرش ... با این سر ریز شدن ِ حوصله ش ... با این مامانی ِ مریضش که امیدوارم هر چه زوددددتر حالش خوب بشه. نبینم مریض و خسته باشی مامانی....

و اینکه تسنیم جون، این قدر بی تابه، نشون میده همیشه باهاش بازی کردی و واسش کم نذاشتی ...

از به که خییییییییییییلی دوستش دارم و از راه دور می مش...


تسنیم و مامان ِ گُـلش




خيلى ممنونم از لطف و محبتت
ايشالله تو هم حالت بهتر باشه
مراقب خودت باش
مامان طهورا عسلی
23 شهریور 92 20:33
خدا بد نده عزیزم. چی شده؟


یه مدت سرم شلوغه. انشاالله میام براتون توضیح میدم


اون مورد قبلى رو هم قراره توضيح بديااااااا ...
ايشالله كه خير باشه
مامان اینده یه فسقلی
23 شهریور 92 22:27
جمله ی اخری مطلبتون چه خوشگله...

خوووووو واسه مامان های اینده هم دعا می کردی...




اِ..... باشه ... راست مى گى
اصلا همه خانمااااا ..... خوبه ...؟؟؟؟
فاطمه مامان زهرا مسافر كربلا
24 شهریور 92 2:05
اي واي ! چرا تب كردي ماماني ؟ مگه يادت نبود مامانا نبايد مريض بشن ؟ ؟ ايشالا زود زود خوب بشي ،!


بله من كه يادم بود ولى اين ويروسا انگار اشتباهى اومدن ...!!!
مامانی زهرا
24 شهریور 92 2:15
خیلی جالب بود ، تصورش هم خنده داره
البته به لطف شیطنتهای دخملی از دیدن این قبیل صحنه ها بی نصیب نبودیم
راستی تسنیم جونم ، دیگه به دوست جونم نگی خراب شدی ااااااااا


بللللللله ..... متوجهم دقيقاااااا ....
هههههههه..... نمى دونم چرا اون موقع اين جورى گفت مريض بودن رو بلده
آخه حالم خيلى بد بود از دست كاراشم عصبى مى شدم و دعواش كردم چند بار شايد به خاطر همين بوده ....
مامان حانیه
24 شهریور 92 12:57
خواهر امیدوارم زودتر حالت خوب بشه ماهم همچنان درگیر سرماخوردگی هستیم
میگم این دخترای ما این همه زبون رو از کجا آوردن
بفرما خصوصی


آخخخخخخى بهتر باشى
والا .....!!!
ممنونم ميام بهت مى گم
مادر کوثر
24 شهریور 92 14:09
فدای تو مامانی فداکار
امیدوارم زودتر خوب بشی عزیزم
هنوز پاییز نیومده و این مریضیا؟!

از دست این وروجکا که کافیه نیم ساعت حواست بهشون نباشه براحتی خونه رو زیرو رو میکنن


قربونت عزيزم
خودت دارى يه وروجك قد وروجك من ديگگگگگه.....!!!! چى بگم والا....
امیر مهدی و عمی
24 شهریور 92 15:02
سلام سلام
عزیزم امیدوارم الان حالتون خوب باشه
از اینکه دیر برای احوال پرسی خدمت رسیدم معذرت
وای خدای من واقعا تنسنیمی با خوندن این پست به قول مامانی حسابی کیفور شدم از بابت شیرین زبونیت و شیرین کاریات خدای من "خراب"
خوب بچم در تصورش متضاد سالم گفته
واقعا خدا همه مامانهارو برا بچه هاشون سالم نگه داره.
مامانی معلومه که حسابی نازنین دختر کدبانویی داری که برا خودش مهمونی تدارک می بینه
دختر عمو جونی ها دوستتون داریم


سلاااااام خواهش مى كنم خانمى
درسته بعضى وقتا از يه كلمه هايى استفاده مى كنه ..... اين قصه سر دراز دارد..... يه پست ديگه لازم داره !!!
اوووووو...... چه جووووووورم
ممنونم از لطفتون
علامه كوچولو
25 شهریور 92 9:58
سلام
بلا به دور آيا مادر همچنان مريض است؟كم پيدايين...


سلاااااام مديريت جديد نى نى وبلاگ
هِى.... همچين !!! يعنى بدن دردم خوب ميشه تا بلند ميشم به كار دوباره بر مى گرده ...ههههههه
تسنيم هم سرماخورده .
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
25 شهریور 92 11:35
سلام عزیزم...بهتری؟


تقريباااااا.....
فرشته
25 شهریور 92 13:54
الهی من فدای تسنیم بشم که انقدر شیرینه
سلااااااااااااااااااام خوب شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


خواهش مى كنم .... نفرماييد ...!!
بهترررررررم ممنون
علامه کوچولو
25 شهریور 92 16:08
با نام رضا به سینه ها گل بزنید
وز اشک به بارگاه او پل بزنید

فرمود که هر زمان گرفتار شدید
بر دامان ما دست توسل بزنید


*********************

سلام عیدتون مبارک:التماس دعا

ممنون از شعر زيبات
بر شما هم مبارك و التماس دعا
مامان نرگس
26 شهریور 92 0:25
السلام ای حضرت سلطان عشق

یا علی موسی الرضا ای جان عشق

السلام ای بهر عاشق سرنوشت

السلام ای تربتت باغ بهشت

---

ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت رضا-ع مبارک.




سلام عزيزم
ممنونم از تبريكت بر شما هم مبارك
مامان محمدمهدی
26 شهریور 92 8:12
سلام دوستم
عیدتون مبارک باشه



سلام خااااااااانم
ممنون بر شما هم مبارك
زهرا (گل بهشتي من)
26 شهریور 92 8:38
خدا بد نده!!!!!
الان بهترين ديگه؟؟؟؟؟؟


الان ديگه يه كم بهترم خيلى ممنونم از لطفت
امیر مهدی و عمی
26 شهریور 92 16:08
سلام بر مامانی مهربون
مجددا عیدتون مبارک
انشاله که رفع کسالت شده؟



سلاااااام عيد بر شما هم مبارك
بهترم خيلى ممنون
مامان سونیا
26 شهریور 92 16:20
خدا بد نده مامانی انشالله که رفع کسالت شده ببخشید ما دیر اومدیم پیشتون تسنیم جون چطوره ببینم تا شما خرابی اونم هر روز مهمون داری میکنه یا فقط روز اول سفر ضیافت پهن کردبود تا شفای مامان ش رو از خدا بگیره الان که بهترید انشالله مراقب خودتون باشید شربت عسل با ابلیمو بخورید سعی کنید از کولر و پنکه هم دور باشید تا زود تر خوب بشید به تسنیم جون هم همینطور شربت عسل با اب لیمو ترش تازه بدید بهش زودی خوب میشه


نه بابا اين دختر هر روز يه سفره كوچيكم كه شده پهن مى كنه اما نه به اون مفصلى
ممنونم از راهنماييت مى خورم كم و بيش
مامان سونیا
26 شهریور 92 16:56
خواهي اگر اي دل كه شود مشكلت آسان
در برزخ و در حشر نباشي تو هراسان
بگشاي به درگاه رضا دست گدايي
بنشين به در خانه سلطان خراسان
ميلاد ثامن الحجج (ع) مباركباد.


ممنون بر شما هم مبارك خانمى
ستاره زندگی
26 شهریور 92 18:50
سلام مامانی بهتر شدید؟

تسنیم خانم در غیاب مامان ،مهمونی خوش گذشت؟


بهترم خدا رو شكر ممنون
به اون كه صد در صد !!!
مامان سونیا
27 شهریور 92 9:30
ببینم توی نظرم چیز بدی بود که تائیدش نکردی حذفش کردی فکر نمیکردم شوخیم بد باشه و بهتون بر بخوره ببخشید


نه عزيزم اين چه حرفيه ....
هنوز تائيد نكردم حالم خوب نبود ببخشيد الان دارم تائيد مى كنم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
27 شهریور 92 11:02
عزیز دلم....

دلم واست شده یه ذره.... کجایی شما ؟

امیدوارم حالت خوب باشه

ممنونم که عید دیروز رو تبریک گفتین بهم... منم تبریک میگم البته با یه روز تاخیر...

عیدتون مباااااااااارک...


سلام
يه كم بهترم
بدن دردم كه خوب شد حالا سرما خوردم هم من هم تسنيم
خواهش مى كنم عزيزم ممنونم از تبريكت
و ممنونم از احوال پرسيت
مامان نیایش
27 شهریور 92 12:55
وای عزیزم خدا بد نده الهی همیشه سالم باشی خدا به همه سلامتی کامل بده
قربون این دخملی نازم برم که تنهایی واسه خودش کلی کیف کرده اون موقع که اومده سراغت دیگه کم آورده بوده احتمالا
سالم و شاد باشی


خيلى ممنون خانمى چقدر دلم تنگ شده بود برات
كم آورده بود از بس كار كرده بود و پذيرايى از مهمونا خسته اش كرده بود بقيه اش رو گذاشت براى من !!!
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
30 شهریور 92 1:43
عرض ِ ارادت...


ما بيشتر .....
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
30 شهریور 92 11:10



سلام خوبى ؟؟
چرا پس نمى ذارى ؟ من چند بار برم بيام
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
30 شهریور 92 12:09
سه چهارتا عکس دیگه هم به مطلب اضافه کردم...

فقط به عششششششششق تو...


عززززززززيزم خيلى ممنون
ما(من و گاهی بابا)
30 شهریور 92 14:28
سلام خانووم

انشاالله زود تر خوب شی و هیچ وقت هم خراب نشی !


سلام دوست عزيز
ايشالله همه مادرا سالم و سلامت و پر انرژى باشن
سمیرا
30 شهریور 92 23:39
خصوصی گلم


خيلى ممنون عزيزم
مامان سيد محمد سپهر
31 شهریور 92 8:33
سلام ماماني بهترين.......منتظر پست جديد هستيم ....


سلام خانمى .... به به كجا بودين يه چند وقت ؟؟
بهترم خدا رو شكر
علامه كوچولو
31 شهریور 92 8:47
سلام خانوم
كجايين؟
بايد براي شما هم حكم توبيخ مديريتي بفرستم تا آپ كنيد



سلام نه خيلى ممنون خانم مديريت جديد خودم امشب آپ مى كنم
مامان طهورا عسلی
31 شهریور 92 12:24
بهتر شدید؟


سلام . حال شما؟
بله خوب شدم تقريبا خدا رو شكر
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد