دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

✿ــــ✿

کنفرانس علمی یک مادر ....

1392/9/24 14:35
203 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه 16 آذر ساعت ... متفکر فکر کنم هشت و نیم نه شب بود

تسنیم در حال خوردن شام . من در حال شستن ظرفا .

تسنیم : مامانی ... شبا خورشید کجا میره ...؟

اول خواستم مثل همیشه بهت بگم میره میخوابه ...ابله ولی بعد فکر کردم چرا این جواب الکی رو بهت بگم تو الان چهارسالته میتونی بفهمی . همونطور که الان از معده و روده و خون و قلب و سیاه رگ و سرخ رگ و کار چشم و گوش و سیستم عصبی بدن سر در میاری این که دیگه فهمش کاری نداره .

همین شد که شیر آب رو بستم و دستکشم را در آوردم تا برات بگم .....

من : مامانی این زمینی که ما روش زندگی میکنیم با همه درختاش وکوهاش و همه دریا ها و آدما و خونه ها و .... شکل توپه .... یه توپ خیلی خیلی گنده که همه اینا روشند ما همه روی توپ زمینیم که بهش میگیم کره زمین ....

اونوقت خورشید , اون وسط توی آسمونه و کره زمین که ما روشیم , دور این خورشید میچرخه همین جور که دور خورشید میچرخه خودشم آروم آروم فر میخوره ( یه توپ آوردم تا بهتر متوجه بشی )

این توپ رو نگاه کن مثلا این کره زمینه و ما روشیم و این لامپ هم مثلا خورشیده . وقتی این توپ میچرخه این جلوهاش روشون به طرف لامپه (که مثلا خورشیده) اینا خورشید رو میبینن.

میتونن با خورشید بای بای کنن . مثلا یکی که این اینجاست میگه وای خورشید چقدر تو خوبی چقدر گرمی همه جا رو روشن میکنی ... قلب

ولی اونایی که اینور خورشیدن خورشید رو نمیبینن اونجا تاریکه و شبه همه جا تاریکه چون نور خورشید بهشون نمیرسه اونا الان خوابن .....

حالا کم کم , کم کم , زمین میچرخه و اونا میان بطرف خورشید و میتونن خورشید رو ببینن حالا الان صبح میشه اینور و اونورش تاریک میشه و شب میشه . فهمیدی ....؟؟سوالمتفکر

تسنیم : ههههههههه .....نیشخندخنده  خیییییلی بامزه بود دوباره بگو ......!!!!!!!

من : تعجبتعجبتعجبتعجبهیپنوتیزم

و من آب دهنم رو قورت دادم و دوباره همه رو با توپ , با نمایش با فر خوردن تکرار کردم ...... 

وقتی تموم شد ...

تسنیم : دوباره بگو .......!!!!!!

و باز تکرار کردم و گفتم و گفتم و گفتم .....اوه بعد از سه بار تکرار 

تسنیم : حالا ماه کجا میره ؟ سوال

من : ماه هم دور ما ( کره زمین ) میچرخه وقتی که ما پشتمون به خورشیده و همه جا تاریک میشه ما میتونیم ماه رو ببینیم .

تسنیم : حالا بگو ماشین لباس ظرف شویی چه جوری کار میکنه  ؟ ( منظورت ماشین لباس شوییه )

من : لباسا رو می ذاریم توش و درش رو می بندیم .توی کشوی بالاش پودر میریزیم .

پشت ماشین دو تا لوله داره . یکیش لوله آبای تمیزه که میره میریزه توی ماشین و اون یکی لوله ایه که آبای کثیف ازش خارج میشن

اول از توی لوله آب , آب میره توی ماشین با صابونا قاطی میشه و می چرخه و میچرخه تا لباسا تمیز بشن بعد آبای کثیف و صابونی از توی اون یکی لوله خارج میشن ...

دوباره آب تمیز میریزه توش تا صابون لباسا رو ببره و بعد خارج میشن ....

بعدشم تند تند میچرخه تا آب لباسا بیاد بیرون و یه کم خشک بشه

تسنیم : آبای کثیف کجا میرن ...؟؟؟

من : آبای کثیف میرن توی یه لوله توی  زمین . زیر زمین قایمش کردن که معلوم نباشه لوله آبای کثیف هر خونه ای همین طوره . همه این لوله ها آبا رو میبرن میریزن توی لوله خیلی گنده تر . اون لوله هم میره بیرون شهر ...

( در این مدت شامت رو خورد بودی  مسواکت رو هم زده بودی و آماده خوابیدن شده بودی )

تسنیم موقع خواب : مامانی این خطها چی اند روی دستمون ..؟؟سوال

من : هیپنوتیزمهیپنوتیزمهیپنوتیزمهیپنوتیزمهیپنوتیزم  عزیزم الان دیر وقته بخواب اینو فردا برات میگم ....

و بالاخره خوابیدی و من اوه یک نفسی کشیدم ...

بعدشم نشستم فکر کنم ببینم این خطهای روی دستمون برای چی اند متفکر

پی نوشت : ماجرای چرخیدن زمین و بوجود اومدن شب و روز رو روزای بعد هم چندین بار به درخواست خودت تکرار کردم ....

الان ازت میپرسم تسنیم شبا خورشید کجا میره بهم میگی : کره زمین میچرخه و میره پشتش و ما خورشید رو نمیبینیم ....

از این جوابت لذت میبرم فرشته نازنینم ...قلبقلبقلب

پی نوشت بعدی : درباره خطهای روی دست هم از اینترنت سرچ کردم و فرداش که ازم پرسیدی جوابت رو دادم . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (33)

امیر مهدی و عمی
24 آذر 92 14:53
سلام بر مهربون مادر خوبید؟ به ما که سر نمیزنید ولی ما میام اولا به شما مادر با حوصله تبریک میگماولا به خاطر دختر با استعداد و نازنینتئن بعد هم به خدتون از بابت همچین پشت کاری موفق باشید راستی عکس های تسنیم جونو خیلی وقته ندیدیما
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلام عمه خانم مهربون حال شما ..؟؟ ما خوبيم شكر پست جديد نميذاريد كه ..... چشم ميام دوباره خيلى ممنونم از محبتت . ايشالله كه سلامت باشيد
خواهر فرناز
24 آذر 92 18:44
سلام مامان گلی من یه وبلاگ طراحی کردم نمونه عکس های طراحی شده ام را توش گذاشتم اگه کسی میخواست تم طراحی کنه یا حتی عکس بهم خبر بدین تا براش انجام بدم برای شما دوست جونم مجانیه برای دوستای دوست جونمون با قیمت خیلی کم البته وبمون هنوز کامل همه را آپلود نکردم چون خیلی وقت میگیره ولی به زودی کلی عکس توش اپلود میشه اینم ادرسشه http://aksghashang.persianblog.ir/ راستی اگه دوست داشتین لینکش کنید متاسفانه نی نی وبلاگ تو قسمت سوالات که به صورت در خواست نوشته بودم تاییدش نکرد مجبور شدم این طوری مزاحمتون بشم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
چشششم ميام حتما خيلى كار خوبى كردى ايشالله كه موفق باشى
سمیرا
24 آذر 92 22:15
الهی من فدای این سید کوچولوی نازو باهوش بشم که انقدر سوالاتت فراتر از سنته خدا حفظش کنه ببخشید میشه دوباره بگی خیلی نوکرتم سید جون راستی خداروشکر امروز خیلی بهترم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
قربونت برم عزيزم خدا نكنه خانم .... حالا بذار پست بعدى رو بذارم ادامه اش رو بگم چى شد ديشب ....
مهتاب
25 آذر 92 0:25
عجب پست علمی بود کلی به اطلاعاتمون اضافه شدراستی خانوم معلم لطفا جلسه بعد در مورد خطهای روی دست هم برای ما توضیح بدین حسابی فکرمون مشغول شد چه سوال با حالی به فکر تسنیم جونم رسیده من که تا حالا به این مورد فکر نکرده بودم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
ميذارم پستش رو عززززيزم فكر اين بچه ها نمى دونى تا كجا ميره ....!!!!
فاطمه مامان زهرا
25 آذر 92 2:15
اي جونم شب و روز رو كه ما بلد بوديم كلي با آب و تاب تعريف كردي اونوقت خطهاي كف دست رو كه هيچي راجع به اش نمي دونيم با نيم خط پرونده اش رو بستين تموم شد ؟؟؟( اينجا آيكون يه آدم طلبكار از خود راضي بيسواد ! نداره ؟؟؟؟ )
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
الان توى يه پست جدا ادامه اين ماجرا و خطوط دست رو مى گم ...
مامان محمدمهدی
25 آذر 92 7:56
ماشاءالله چه مامان دانشمندی آفرین بانوی با حوصله و عالمه
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
اى بابا شرمنده مى فرماييد خيلى ممنونم دوست عزيز
زهرا (گل بهشتي من)
25 آذر 92 8:37
واااای عزیییییزم.چقدر جالبه این سوالا و چقدر سخته جواب دادن به اونا! موفق باشید. برای روزایی که این سوالا سراغ ما هم میان دستمونو بگیرین.
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
بچه ها به يه سنى كه مى رسند چرا هاشون شروع مى شه ... سر هر چيزى يه جرا مى ذارن ... باور كن ....
مرضيه (مامان محمدمهدي)
25 آذر 92 9:37
از دست اين تسنيم باهوش و بامزه
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
خيلى ممنون
علامه كوچولو
25 آذر 92 9:38
سلام خداييش معلومه علومت خيلي قوي بوده هااااااااا من هنوز كه هنوزه ميمونم چي دور چي ميچرخه خب نتيجه سرچ خطوط دست رو هم بنويس تا ما هم ياد بگيريم فردا مجبور نشيم دنبالش بگرديم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلااااام دوست نازنين خودم پخخخخخخخخخخخ ...... شوخى مى كنى ....؟؟؟؟؟ باشه الان بعد از تائيد نظرات پستش رو مى ذارم
خواهر فرناز
25 آذر 92 10:30
خصوصی گلم
علامه كوچولو
25 آذر 92 11:07
سلام چرا نظرات مربوط به اين پست تاييد نميشه؟
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلاااااااااااام ببخشيد ....
خواهر فرناز
25 آذر 92 11:10
خصوصی
خواهر فرناز
25 آذر 92 11:18
حالا خط های روی دستمون چی هستند؟ نه باز میشه الان امتحانش کردم یه بار دیگه بیا ببینش
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
مى گم الان توى پست جديد ... باشه ميام الان
مهتاب
25 آذر 92 12:14
مامان علامه کوچولو رفت
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
برو توى پرسش و پاسخ سوال چند تا بچه ؟ رو بخون .....
مامان امیرمحمد
25 آذر 92 13:43
عزیزم مامان علامه کوچولو خداحافظی کرد،باور می کنی از صبح تا حالا دلم گرفته،آخه چرا باور می کنی چندروز بود که دلم شورمی زد،دلیلشو حالا فهمیدم،یادتونه براتون نظر گذاشتم و حالا
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
من واقعا موندم ... از کجا چند روز پیش هی میگفتی مامان علامه کوچولو رفته ...؟؟؟ دیدی .... همینا هم هستند که دم از تربیت صحصیح میزنن ...!!!! خیلی جالبه ....!!!!
مامان امیرمحمد
25 آذر 92 13:59
واقعا چرا باید با نظراتمون یه دوست رو تا این حد ناراحت کنیم،چرا نباید به نظر هم احترام بگذاریم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
چی بگم والا .... جز تاسف
ننه علي
25 آذر 92 14:29
سلام لذت مي بريـــــــم ان شاا... وقتي جوجه به سن وسال پرسون پرسون برسه منم صبور باشم كه هر قدر خواست براش جوابمو تكرار كنم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلام ... ان شاالله ...
منصوره مامان زهره
25 آذر 92 22:46
قربون این دختر کنجکاو و باهوش ماشالله خاله چه سوالای خوبی می پرسی معلومه که دختر با دقتی هستی یه خدا قوت هم به مامان مهربون و زرنگ که به دنبال جواب مناسب می گرده
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
خدا نكنه عزيزم خيلى ممنون خانم
مهتاب
26 آذر 92 0:09
عزیزم چی شده چرا مامان علامه کوچولو خداحافظی کرد مثل اینکه شما یه چیزایی میدونین
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
آآآآه ... ميام برات مى گم جى شد....
مامان تسنیم خانوم
26 آذر 92 8:22
پس نظر من کووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
باور كن نيست ..... نرسيده ...
مامان فاطمه زهرا
26 آذر 92 13:52
ماشالله بچه های الان انقدر کنجکاو و باهوشن که حد نداره... بازم خوبه مامانی کم نمیاری من به اون لحظه فکر میکنم کم میارم اگه نتونم جوایشو بدم چی باید حسابی خودمو اماده کنم... پس خوبه دیگه وبلاگت شده اموزشی ما هم از تجربیات شما استفاده میکنیم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
دقيقا همين طوره ... يعنى يه حرفايى مى زنن و يه سوالايى مى پرسن كه آدم ماتش مى بره بله ديگه بايد خودت رو آماده رفتن توى دل " چرا " هاى فاطمه زهرا بكنى . از همه چى سوال دارن خوشحال ميشم بتونم كمكى بكنم
مامان دخترا
26 آذر 92 13:57
خوب به ما هم درباره اون خطها بگو بدونیم. البته 3 بار!!!
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
واقعا ...؟؟؟!
مامان محمد و ساقی
26 آذر 92 20:51
سلام عزیزم خوووووووووووووووبی اول از همه اومدم ازت تشکر کنم بابت همراهی همیشگیت و اینکه پستهای ما رو با دقت میخونی و با کامنت های قشنگت کلی انرژی بهم میدی
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلام خانم خانماااا ... خيلى ممنون عزيزم بس كه خودت خوبى ، خانمى ، منم از خوندن پستات انرژى مى گيرم
مامان محمد و ساقی
26 آذر 92 20:53
وای ای سوال همیشگی ساقیه همیشه میپرسه خورشید کجا میره و ماه کی در میاد؟ ما هم همیشه میگم به نوبت میرن میخوابن و استراحت میکننوای اگه توضیح علمیشو بهش بدم همش باید بپرررررررسهاز اول محرم دارم براش واقعه عاشورا رو توضیح میدم تا حالا ولی خداییش خیلی خوب توضیح دادی اون خنده بعد از توضیحش چقدرررررررر جاااااااااااااااااالب بود البته من با دقت پستتو خوندم تا اگه قرار شد توضیح علمی بدم بلد باشم چی بگم خخخخخخخخ وای کف دست؟سرچ کردی؟ای کاش بنویسی اونو
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
نوبتى مى خوابن ....!!!! ههههههه .... شيفتى مى خوابن .... از اول محرم تو درگيرى ...!!!!!!!!!!! نـــــــــــــــــه...!!! ببين برو يه كتاب قصه كودكانه در مورد عاشورا بگير چند بار بخون براش بعد خودش حفظ ميشه ميره ميشينه ورق مى زنه و عكساش رو مى بينه تا يادش بياد ممنون از محبتت
مامان محمد و ساقی
26 آذر 92 20:55
وای لباسشویی رو خوب توضیح دادی ساقی گیر داده به فاضل آب نمیدونی چی میپرسه؟؟؟ ای کاش ساقی و تسنیم با هم تو یه سال میرفتن کلاس اول.اینطوری میتونستیم تبادل اطلاعاتمون رو بیشتر کنیمقرار بود نیمه دومی بشه ها من عجله داشتم البته تقصیری نداشتم حالم خیلی بد بود
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
اِوا ....!!! دقيقا عين تسنيم . چند وقت بود گير داده بود به همين فاضلابا اووووو ..... نشستم شصت بار نقشه اش رو كشيدم روى تخته وايت بردش كه اصلا لوله چيه و كجا ميره و .... عكس خونه ها و لوله كشى و ... خلاصه ببينم مگه مى خواى سال ديگه بذاريش پيش دبستانى ؟؟؟؟ نذار بابا زوده اونوقت طفلك توى كلاسشون از همه كوچكتر ميشه الان ديگه همه متولدين تابستون هم سال بعدش ميرن مدرسه . الان نوه خواهر شوهرم هم متولد مرداده امسال نرفت پيش . مامانش گفت سال ديگه ميذارمش سال بعدش با تسنيم بذار . باور كن راست مى گم اين جورى بهتره
مامان محمد و ساقی
26 آذر 92 20:57
واااااااای اون شب چه خب بود تو پرسش ها خوب شد نصف شب سر زدماااااا دیدی منو متهم کرده که تو الگو هستی و دندان روی جگر گذاشتن حرف بدیه حالا من اصلا" منظورم با اون نبوداااااااا تا صبح بیدار بودم اونشب...یه کاری میکنن ادم اصلا" نیاد جوابی ننویسه.ماشالله همه دانشمند
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
آره .... منم همين طور تا سه و خورده اى بيدار بودم مى دونى نوشتن با حرف زدن خيلى فرق داره . حالا اگه همينو مى گفتى هيچ كى هيچ چى نمى گفت ... توى نوشتن به كلمه كلمه ات گير ميدن و يه جيزى خلاصه از توش در ميارن خيلى ناراحت شدم آرام وبلاگش رو بست به نظرم آدم اين قدر بايد بزركوار و بلند منش باشه كه تحمل نظر مخالفش رو داشته باشه . دست به توهين و تحقير كردن نكنه
فرشته
27 آذر 92 21:31
قربونت برم نازنینممممممممممممممممم چیزی نمیتونم بگم
ღ مامان ِ آینده یه فسقِـلی ღ
28 آذر 92 14:13
ای جااااااااااان فدای این مامانی و دخملی ِ ناااااااااااااااز چقدر من کیف کردم از اینهمه مادرانه و دخترانه های زیبا... چه حرفایی بینتون رد و بدل شده... هم آموزنده، هم شیرین... هم حرص درآر. مامانی، شکلک هایی هم که میذاری، منو کشته.
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلاااااااام ..... خوبى ؟ خوش ميگذره بهت ...؟؟؟ حسابى مشغوليا ... حرص درار ...!!!! خيلى باحال بود... خيلى ممنون عزيزم
مامان محمد و ساقی
28 آذر 92 23:27
میگم بابای ساقی هم تو کلاسشون از همه کوچیکتر بود27 شهریور خخخخخخخخ ولی ساقی خیلی دلش مدرسه میخواد منم میگم اخ جون 9 ماه دیگه میره پیش دبستانی من نیمه دومی بودم زمان ما میشد نیمه دومی ها زود برن.معلم کلاس اولمون فامیلمون بود هر چی به مامانم میگفت بیارشون مدرسه مامانم میگفت اصلا و ابدا میخوام بچه هام سر وقت برن مدرسه.همچین مامانی دارم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
ببين از مامانت ياد بگير ..... اون زمانا فرق مى كرد همه زود تر بچه هاشونو مدرسه ميذاشتن ولى الان فرق ميكنه
مامان محمد و ساقی
29 آذر 92 13:23
خصوصی عزیزم
مامان امیرمحمد
29 آذر 92 16:13
ماشالله شما هم معلوماتتون خوبه،من فکر کنم در این موارد کم بیارم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
خدا بذاره اينترنت رو .... با يه سرچ راحت همه چى دستگير آدم ميشه ..
مامان نیایش
30 آذر 92 19:34
قربون این مادر و دختر وای نیایش هم همین جوریه ا زیه چیزی که خوشش بیاد باید هی دوباره بگی سه باره بگی
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
عزيزم ، خدا نكنه از دست اين وروجكاااااااا .......
مامان سيد محمد سپهر
3 دی 92 11:27
سلام عزيزم كار خوبي كردي كه جواب قانع كننده اي به گل دختر ما دادي ...بچه ها همه چيز براشون سواله براي همين بايد سوال هاشون رو جدي بگيريم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلام بله ... باهاتون موافقم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد