دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

✿ــــ✿

سلام !

1392/12/11 12:12
185 بازدید
اشتراک گذاری

نمی دونم چرا چند وقتیه اصلا به هیچ کس سلام نمی کنی ! نه وقتی کسی میاد خونه مون نه وقتی جایی میریم حتی پشت تلفن !ناراحت

قبلا خیلی خوشگل و خانمانه سلام میکردی و جواب همه رو می دادی ولی الان نه ...!!

امروز نشسته بودیم دو تایی با هم حرف میزدیم آخه تو عاشق حرف زدنی قلب اینو خودت همیشه میگی ! زبان

خلاصه حرف زدیم و حرف زدیم تا رسیدیم به بحث سلام کردن مژه

اول از سلام کردن گفتم برات ....

_ می دونی چقدر سلام کردن خوبه ...؟ سلام کردن هفتاد تا ثواب داره  خدا به کسایی که سلام میکنن هفتاد تا ثواب میده فرشته ها براش هفتاد تا ثواب مینویسن مگه دوست نداشتی بری توی بهشت پرواز کنی ؟

گفتی : چرا دوست دارم بال بزنم ...

_ پس همیشه سلام کن ... به مامانجون به عمه به خالدی به باباجون .... به همه . وقتی مهمونی میریم یا وقتی مهمون میاد خونه مون اول سلام میکنیم .... خودتم وقتی سه ساله ات بود همیشه سلام میکردی همیشه مثل خانما جواب همه رو میدادی همه میگفتن تسنیم چقدر خانمه چقدر قشنگ سلام میکنه ....

ببین منم هر جا میرم یا هر کی رو میبینم اول سلام میکنم ....

گفتی : خب سلام من قفله !!! سلام تو بازه ....تعجبتعجب

_ سلامت قفله ...؟؟؟؟؟؟تعجبتعجبتعجبتعجبتعجبتعجب......  خب باز کن قفلشو ....!!!ابله

گفتی : آخه نمیشه گم شده ....ابله

_متفکر پس حالا چی کار باید کرد ...؟؟

گفتی : نمی دونم رفته یه جای دور گم شده ....عینک

_ سعی کن تا چهارشنبه که میخوایم بریم مهمونی بتونی بازش کنی وگرنه مجبورم نبرمت !!!ابرو

************

این استدلالات منو کشتــــــــــــــــه ......!!!!!!خندهخنده

پی نوشت : ما حالا بهت میگیم مخصوصا خاله جانت , تسنیم بزرگ شدی دیگه نگو خالیدی و شما بلافاصله با اعتراض  : نه دیگه من اسمشو گذاشتم خالیدی ... خاله نمیگم !!!!!!تعجب

 

روز بعد نوشت : زود تر از اونچه که فکر میکردم قفل سلامِت رو باز کردی فسقل من نیشخندقلب

دیشب قبل از خواب ازت پرسیدم قفل سلامت رو پیدا کردی ؟

گفتی : اوهوم پیدا شد .....!!!قهقهه

گفتم پس مراقب باش گمش نکنی دوباره از خود راضی

امروز صبح که با مامانجون تلفنی صحبت کردی اول از همه یه سلام خوشگل دادی و .... قلببغل

بهت گفتم تسنیم کلیدش کجا بود ؟سوال

به زیر صندلیه بابا اشاره کردی و گفتی اونجا افتاده بود !!!نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (22)

ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
11 اسفند 92 19:45
خخخخخخ... تسنیم جون، از الان سه روز وقت داری کلید رو پیدا کنی... نکنه یه وقت پیدا نکنیااااااااااا.... فداییییییییییی توووووووووووووووووووووو اِ؟!!!!! خب مگه "خالیدی" چشه؟!!! خیلی هم شیک و باکلاسه! واسه تسنیم، مامانش و خالیدیش:
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
هههههه .... آره تا اين لحظه كه خبرى نيست ...!! اِ ..... راست مى گى ...؟؟؟يه جور با مزه اى هم مى كه "ل" رو يه جيزى بين "لى" و. " لِ" مى گه !! خييييييييلى ممنوووووووون
مامان محمدمهدی
12 اسفند 92 8:12
ای جان، جوابا و دلایلش برای مسائل مختلف خیلی جالب و نو هستن ولی خانوم بنظرم بهش سخت نگیر و تهدیدش نکن که مثلاً مهمونی نمیبرمت بچه های این دوره زمونه تهدید بردار نیستن و یوقت تو جوابت میگه باشه نبر مهم نیست اونوقت خودت میمونی چیکار کنی چون نمیتونی نبریش که، ازون ور هم ببریش درعین حال که راضی به سلام دادن نشده، حرف خودت بی اثر میشه، وال لا(تجربه داشته ایم ما)
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
خخخخخ.... همون ديروز گفت نبر !!!!! البته گفت خودتم نمى شه برى حالا ديشب موقع خواب گفت انگار پيداش كرده . حالا بايد امتحانش كنم ببينم قفلش باز شده يا نه ممنون دوستم
مرضيه (مامان محمدمهدي)
12 اسفند 92 9:35
فداي تسنيم و شيرين زبوني هاش والا آدم مي مونه در جواي اين وروجكا چي بايد بگه خانمي خصوصي
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
دقيقاااااا ......!! چشم خيلى ممنون
مامان تسنیم خانوم
12 اسفند 92 10:57
هههههههه خوب مامانی خونه را بگرد براش کلیدش را پیدا کن شاید انداخته تو همون کیفی که توش همه چیز پیدا میشد راستی این کتاب کیتی را براش خریدی که جلدش سیمی است و راجع به سلام کردن و کلا آداب اجتماعیه؟ فکر کنم جدید اومده دیروز دیدم برای سه سال به بالاست
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
اون ديگه دست من نيست خودش بايد پيدا مى كرد كه پيدا كرد ..... از امروز صبح كه بيدار شده سلامش هم اومده !!! صبح كه با مامانم صحبت كرد تلفنى اول گفت سلام ! آره ديدم كتاباشو بايد بگيرم براش ممنون
مامان امیرمحمد
12 اسفند 92 13:00
قفلهاین کلمات رو از کجا میاری عزیزم به نظر من هم زیاد بهش فشار نیار تا سلام کنه،شاید نتیجه عکس بده
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
چه مى دونم والا .... آخه قبلا اينقدر خوشكل و بلند سلام مى كرد كه آدم كيف مى كرد
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
12 اسفند 92 15:22
اِی بابایی ِ ناقلا!
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
تسنیمِ دیگگگگگه .....!!!
امیر مهدی و عمی
13 اسفند 92 0:15
سلام بر مادر و دختر مهربون خوبید؟خوشید ؟سلامتید؟ واقعا استدلال های تسنیم جون بی نظریه کاملا متفکرانست حالا خداروشکر کلیدش پیدا شد ولی مامانی خیلی سخت نگیر اقتضای سنشونه چون تازه تازه خجالت کشیدن از اطرافیان رو متوجه میشن و اولین واکنش نسبت به این موضوع سلام نکردن هستش مهمونی خوش بگذره
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
موافقــــــم .... آخه وقتی باید خجالت میکشید مثلا ( به اقتضای سنش ) نکشید و هر کی هر چی ازش میپرسید جواب میداد...! حالا که بزرگتر شده عقب گرد داشته بچچچچچچچم !!! ممنون
مهتاب
13 اسفند 92 0:33
ببخشید اول بذار بخندمخوب حالا ادامه میدم الهی من فدات بشم عزیزم اعجوبه ی من خیلی دلم میخواد روی ماهشو ببینم مامانی قشنگه یه بوس ابداره محکم بکن که همچین جیغ دخملی در بیادااااااااا گفته باشم اگه این کارو نکنی خودم میام تو خوابش محکم بوسش میکنم (وااااااااااااااای چه وحشتناک خودم ترسید)
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
خدا نکنه عزیزم بووووس جیغ دار ....؟؟ بذار ببینم چی کار میتونم برات بکنم !!
علامه كوچولو
13 اسفند 92 8:17
سلام خوش به حال تسنيم حتي فرشته ها هم بهش نگاه خاصي دارن(خصوصي ميگم علتش رو) مرده كشته زبون بازيهاشم:حالا خودت زبون بازي يا پدرش اخه من كه توو خونمون هميشه مقابل همسرم كم ميارم خيلياحساس ميكنم محمد باقر شده كپي خودش خب خداروشكر كه كليد پيدا شد وگرنه از يه مهموني محروم ميشدين راستي يكي از دوستان برام نوشته بود استفاده از واژه كليد باعث مسدود شدم وب ميشه لطفا از كلمه بووووووووووق استفاده نماييد(پيرو اخرين پست اينجانب)
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلااااام من جمع بستم رُندش کردم !!!! چی بگم والا .....گفتی زبون یاد یه چیزی افتادم توی پست بعدی مینویسم راست میگی ......؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پناه بر خــــــــــدا !!!!!
✽ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت✽
13 اسفند 92 9:54
چه گفتگوی شیرینی به نظر من خیلی خوب قانعش کردین به خالشون میگن خالدی
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
ممنون عزیزم بله .... این تسنیم خانم ما وقتی کوچولو بود و تازه زبون وا کرده بود برای بیشتر باز کردن جا در قلوب افراد خانواده به ته اسم همه یه " ی " اضافه میکرد مامایی ... بابایـــی .. مامانجونــــی ... برای دایی و خاله چون امکان اضافه کردن " ی " نبود ناچار برای سهولت تلفظ یه " د " قبلش اضافه کرد !! شد " داییدی " و خالیدی یا خالدی !!!! بعد یه مدت دایی رو درست گفت و یادش رفت ولی این خالیدی دیگه موندگار شده ... الانم هر چی میگیم بگو خاله میگه نخیرم من خودم اسمشو گذاشتم خالیدی !!!!
ننه علي
13 اسفند 92 11:08
الحمدلله .... كه در اين دولت زيادهواقعا دلم خواست يه گاز محكم ازش بگيرم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
آرام جان میگن بگید بوووووق !!! خیالت راحت اگه پیششم بودی تا اسم گاز رو میشنید از شش متر بهت نزدیکتر نمیشد ....
مامان گلها
13 اسفند 92 13:19
عزیزم چه با مزه من که خیلی دوست دارم از این استدلالای بچه ها الهی چه زود هم پیداش کرد..
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
وااااى چه فشنگ مامان گلها ..... الههههههى ايشالله كه گلهاى ناز و خوشبوتون هميشه سلامت باشن اول يه لحظه فكر كردم مامان گلها كيه؟ بعد كه آدرستون رو ديدم گفتم چه ناز .... مامانى نرگس و نسترن جون خودمونه ممنونم عزيزم
سمیرا
14 اسفند 92 18:35
سیدجون هر از گاهی میای مینویسی ولی مارو از خنده میترکونیالهی فداش بشم خواهر از این به بعد گم کرد اول زیر صندلی بابا رو ببین کاش پیش من بودم حسابی تو بغلم فشار میدادمش و بوس بارونش میکردم سیدجون حسابی بوسش کن
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
قربونت برم عزيزم لطف دارى خدا نكنه خانم .... عزززززيزم ممنون
خواهر فرناز
15 اسفند 92 0:16
سلام گرم وزیبا از دست تسنیم.....خیلی بانمک شده ....نه بانمک بود بانمک تر شده ببوسش
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلام تشكر ....
زهرا - گل بهشتی من
15 اسفند 92 11:51
عزیزم.ای جان. به جان خودم اگه ما تو بچگیمون همچین استدلالایی میتونستیم بیاریم.
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
اوهوم .... موافقم ....
علامه کوچولو
16 اسفند 92 7:49
سلااااااااااااااااااام-صبح جمعه تون بخیر
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
سلاااااام. خامواده سحر خيز صبحت بخير من الان بيدار شدم تازه ساعت نه
علامه کوچولو
16 اسفند 92 7:50
عه یادم رفت عیدتونم مباااااااااااااااااااارک
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
ممنون تبريكات ما رو هم به مناسبت اين ولادت فرخنده پذيرا باشيد
دخملی شکلک
18 اسفند 92 12:24
سلام قفل
مامان محمد و ساقی
22 اسفند 92 23:04
امان از این دخترررررررررررررررررررر سلامش زیر صندلی باباش بود
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
چه ميدونم والا ...... به حق چيزاى نشنيده !!!!!
مامان محمد و ساقی
22 اسفند 92 23:05
واقعا" چرا بچه ها اینقدر حرف میزنن؟ ساقی در طول روز همش حرف میزنه...حتی با خودش میگه دوست دارم حرف بزنم تسنیم جونم خیلی دوست دارم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
از همين بچگى دختر بودنشون رو نشون ميدن ديگه اصلا تسنيم يه بازى داره به اسم حرف زدن !!!! جنان كيفى هم مى كنه كهههههههه ..... با خودشم !!!
مامان محمد و ساقی
22 اسفند 92 23:06
بقیه پستها کجا هستن؟ همشو خوندم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
پاسخ
بلللللللله ...... همين سه تا بود
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد