دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

✿ــــ✿

دلواپسيها ....

1393/4/27 22:47
84 بازدید
اشتراک گذاری

نگرانيهاى اين سنت خيلى برام جالبه ! 

من يادم نمياد وقتى زير دبستان بودن چه نگرانيهايى داشتم بخاطر همين دلم خواست برات بنويسم 

* يه روز با نگرانى بهم گفتى مامان وقتى من بزرگ بشم ديگه نمى تونم با اسباب بازيام بازى كنم ؟

گفتم چرا مامانى تا هر وقت دوست دارى مى تونى با اسباب بازيات بازى كنى عزيزكم محبت

** يه نگرانى ديگه ات اينه كه وقتى تو بزرگ بشى من پير نشم ! 

بهم گفتى خواهش مى كنم وقتى بزرگ شدم تو پير نشو تعجب

*** ميدونى .... يه نگرانى ديگه ات اينه كه ما توى بهشت پيش هم هستيم يا نه ؟ اسباب بازيات رو مى تونى ببرى توى بهشت يا نه ؟

گفتم ما سه تايى بايد كاراى خوب بكنيم تا سه تاييمون با هم بريم بهشت انشالله ....اونجا اسباب بازياى خيلى خيلى خوشگلتر و بهترى هست كه خداى مهربون جايزه كاراى خوبت برات گذاشته دختركم ....

**** يه نگرانى ديگه ات ، كه فكر مى كنم طبيعى باشه ، ترس از فروخته شدن چيزى  كه مى خوام برات بخرم هست !!

مثلا اگه يه چيزى رو توى مغازه ببينى و دلت بخواد ولى من بهت بگم الان نميشه ، شبها موقع خواب ابراز ناراحتى و دلشوره مى كنى كه مبادا چيز مورد نظرت رو يكى ديگه بياد بخره !!

***** قبلا ، چون از خوابيدن بدت ميومد خيلى نگران و مضطرب ميشدى ولى به لطف خدا بهتر شدى و ديگه گريه و زارى نمى كنى

 

الحمدالله ......

جمعه ٢٧ تير ٩٣

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد