اولين چهارده ٩٥
اولين چهارده ٩٥ هم از راه رسيد و قندليكم چهار ماهه شد ....
چهار ماهگى و دو عدد واكسن دل خون كن و يك قطره ....
چهار ماهگى و دلبرك ٦٧٠٠ گرمى ....
چهارماهگى فسقل خانمى كه ماه به ماه قدش بلند ميشه تا رسيده به ٦١/٥ سانتمتر ....
چهار ماهگى و كلى كارهاى جديد كه مى تونه انجام بده .....
_ بازى با دستاش و خوردنشون بصورت ملچ و ملوچ ...
_ گرفتن هر آنچه كه نزديك دستهاى كوچولوش ميشه ....
_ قهقهه اونم با صداى بلند ....
_ شعر و آواز خوندن با صداى نازك و كلفت .....
_ جيغ كشيدن ، داد زدن از نوع اعتراض آميز ....
_ دعوا كردن با هر آنچه كه نتوان درست مكيدش .....
_ آشنا شدن با پاها و سعى در بدست آوردنشون !!!
خب اين بود هنرهاى عزيز دل چهار ماهه من !!
************ خداجونم شكرت
*** امروز واكسن زديم و طبق سفارش خواهر محترم زياد گريه نكردى و بعد از چند ثانيه گريه كردن شروع كردى به آواز خوندن !! انگار كه اصلا هيچ اتفاقى نيوفتاده !
*** امروز شنبه ١٤ فروردين ٩٥