داغ تو دارد این دلم ....
این شعر از زبان حضرت زینب (س) خطاب به قمر بنی هاشم اباالفضل العباس (ع) :
رفتی و این ماجرا را
تا فصل آخر ندیدی
عباس من دیدی اما
مانند خواهر ندیدی
آن صورت مهربان را
محبوب هر دو جهان را
وقتی غریبانه می رفت
بی یار و یاور ندیدی
آری در آوردن تیر
بی دست از دیده سخت است
اما در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی
حیرانی یک پدر را
با نعش یک نوزاد بر دست
یا بهت ناباوری را در چشم مادر ندیدی
شد پیش تو نا امیدی
تیر نشسته به مشکت
مثل من اطرف عشقت
انبوه لشگر ندیدی
بر گودی سرد گودال
خوب است چشمت نیفتاد
چون چشم ناباور من
دستی به خنجر ندیدی
مجنونی اما برادر
مجنون تر از من کسی نیست
آخر تو بر خاک صحرا
لیلای بی سر ندیدی
شاعر : قاسم صرافان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی