من به تو مى نازم ....
مشغول بازى با خالدى بودى . دو تايى براى خودتون يه خونه درست كرده بودين و هر دو تونم جوجه شده بودين ! اومدم طرف خونه تون ديدم صداى جيك جيك مياد اومدم باهات بازى كنم مثلا ! در زدم گفتم من آقا گرگه امممممم ... اومدم بخورمتوووووون ....
صدام رو هم كلفت كرده بودم . شنيدم با صداى نازك جيك جيكى به خالدى گفتى من الان آقا شيره ميشم ميرم شكستش ميدم ....
صداى غرش شير اومد .... حمله كنان بيرون اومدى از خونه و پريدى به طرف من . خلاصه منو شكست دادى و برگشتى توى خونه ات و دوباره جوجه شدى !
طى درگيرى كه با هم داشتيم جاى ناخنات نزديك بازوم موند اول قرمز بود ولى بعد به صورت سه تا نقطه قرمز برآمده شد
عصرى اومدى نشستى بغلم قرمزى دستام و يه كم كنده شدن پوستش رو ديدى ... از قيافه ات ناراحتى مى باريد گفتى كم كم داره خوب ميشه ... مى خواى يه كم ليزش بزن !!! تا خوب بشه . من وقتى پيشى بودم ليز ميزدم ليز همان ليس است !
گفتم نه خودش خوب ميشه ....
گفتى پس به كسى نگيا ....
گفتم چيو نگم مامانى ؟
گفتى : اينكه دستت اينجورى شده ....
بغلت كردم نشوندمت روى پام گفتم
چرا مامانى ؟
گفتى آخه مى لرزم .....
گفتم مى لرزى ؟؟؟
گفتى خب خجالت مى كشم ديگه .....
محكم فشارت دادم توى بغلم . محكمِ محكم ....
گفتم عاشقتم من دختر نازم ، عزيزم ... اشكال ندارى خوب ميشه گُل نازم
الحمدالله ....
پنجشنبه دوم مرداد٩٣