عشق خواهرانه !
يك بشقاب ميوه آوردم .... كوثر تا بشقاب رو ديده اِه اِه كنان وخود كِشان كِشان روى زمين مى خواد خودش رو به بشقاب برسه تسنيم از ديدن اين صحنه و سينه خيز رفتن كوثر ذوق زده شده ... ميگه : _ واى مامان كوثر رو ببين .... خدا چه چيزى براى ما آفريده!!! _ وقتى كوثر يك كار جديد ى مى كنه تسنيم خيلى خيلى ذوق مى كنه و مى گه: مااا شالله .... اين از اون بچه خوباشه !!!!! الحمدلله .... ٢٧ تير ٩٥