دردانه شش ماهه
امروز روز توست نازدانه .... دلبرى مى كنى برايمان شش ماهه كوچك خانه .... حركاتت ، صداهايت ، خنده هايت ، گريه هايت ، نگاهت ... حتى جسم كوچكت .....دستهايت ، پاهايت ، سرت ، زير گلويت .... دلبرى مى كنند .... گرسنه كه مى شوى ، اول با نگاهت بعد با سرفه هاى مصلحتى نظرم را جلب مى كنى .... مرحله بعد گريه كردن است .... گريه هايت را تاب ندارم دختركم ... توان شنيدن گريه هاى هيچ شش ماهه اى ندارم نازدانه .... سرت را كه مى چرخانى ، وقتى بالا و پايين مى كنى سرت را .... زير گلويت پيدا مى شود .... چه بگويم از شش ماهگى ..... آه ..... من و دخترانم فداى شش ماهه كربلا ....