دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

✿ــــ✿

از زبان تو .... از دل من ....

دختركم .... اى بهترينم ، اى ثمره وجودم ، با تمام سلولهاى وجودم دوستت دارم و همان قدر كه دوستت دارم نگرانت هستم ..... نگران آينده ات ، نگران سلامت روحت ... سلامت ايمانت ... سلامت جسمت ...  مى ترسم از اين روزگار ، از اين زمانه كه عجيب كثيف است و ناجوانمرد.... دختركم ، عشقم ، فريب ظواهر زيباى دنيا ( منظورم از دنيا ، كارهاى دنيايى است ، تفريحات و راحت طلبى دنيايى ست ) را نخور مطمئن باش دنيا جاى راحتى و خوش گذرانى نيست كه اگر بود امامان معصوم ما كه بهترين انسانهاى اين كره خاكى بوده اند و هستند و خواهند بود سزاوار راحتى بودند از همه چيز مهمتر ايمانت است به اين ريسمان محكم بچسب در آن صورت خدا با تو خواهد بود دختركم مراقب وسوسه ه...
17 خرداد 1393

بازى ، بازى ، فقط بازى

تعطيلات ١٤ ، ١٥ خرداد كه مصادف با آخر هفته بود با اومدن حسنا و على برات تبديل به جشن بسيار بزرگى شد تا تونستى بازى كردى  از صبح بازى بود و بازى بود و بازى بود خنده و شادى شما بچه ها بود گاهى هم جيغ و گريه چاشنى شاديهاتون  از اينكه بى غصه و بى دغدغه با هم خوش بودين و از ته دل مى خنديدين و دنبال هم مى كردين به وجد مى آمدم دوباره از فردا خودتى و خودم ..... كمى نگرانم .... از اينكه كارهاى بچه ها رو تقليد كنى اين طبيعيه ولى هميشه وقتى چند روز با هميد من تا چند وقت شاهد انعكاس رفتارهاى حسنا و على روت هستم  جلوى اونها اصلا بروز نميدى ولى بعد از جدا شدنتون شروع مى كنى عزيز دلم دوست دارم هميشه خودت باشى ... خودِ خودت ...
16 خرداد 1393

قربان ..!!!!

 بذار اول يه كم بخندم از دستت ..... آخه خيلى خنده داره وقتى مى گى " من قربانم " !!!!!!! جديدا اين جمله رو به كار مى برى مى گى من قربانم بايد حرفم رو گوش كنيد !!!!! بعدشم مى گى قربانا عصبانين !!!!!!! الحمدالله ...... سه شنبه ١٣ خرداد ٩٣ ...
13 خرداد 1393

و بالاخره پايان !

جلسه آخر نقاشيت ديروز بود نقاشياتون رو گلچين كرده بودن و روى ميز چيده بودن همه مامانا و چند تا از بابا ها هم بودن  بهتون جايزه دادن و ....  البته مامانا جايزه رو خريدن و خاله بهتون داد بعدم با هم بازى كردين خوبيش اينه كه هفته ديگه كلاساى ترم جديد شروع ميشه و وقفه زيادى نميوفته الحمدالله ..... سه شنبه ١٣ خرداد ٩٣  
13 خرداد 1393

آرزو

يادش بخير بچه كه بودم توى دوران خوش دبستان يكى از آرزوهامون ديدن موى خانم معلممون بود ( الان كه فكرش رو مى كنم مى بينم يك اتفاق هيجان انگيز و شادى برانگيز بود تا آخر دوره دبيرستان !) وقتى معلمى رو بدون روسرى يا مقنعه مى ديديم چقدر ذوق مى كرديم دل كوچيكمون به چه چيزاى كوچيكى خوش بود و با چه چيزايى ذوق مى كرديم . مى دونى چى شد كه ياد اين ماجرا افتادم ؟ ديروز كه از كلاس برگشتيم طرفاى بعد از ظهر بود كه يه دفعه گفتى : مامان مى دونى ..... امروز خاله روسريشو برداشت من موهاشو ديدم خيلى قشنگ بود موهاش صافِ صاف بود ..!!!! مى خواست  گلِ سرش رو درست كنه .... وقتى اين جملات رو شنيدم و چهره ذوق زده ات از اين اتفاق !! ناخواداگاه ياد خودم ا...
11 خرداد 1393

تعارف

سر ناهار بوديم از يه طرف هوس نشستن توى كالسكه ات رو كرده بودى به خاطر همين كالسكه ات رو آوردم توى آشپزخونه تا توش ناهارت رو بخورى ، از طرف ديگه بهم مى گى :  من گوشت ميل ندارم اصلنم تعارف ندارم ....!!!!!!! من : راست مى گى ....؟؟؟؟؟؟؟؟ الحمدالله ..... يكشنبه ١١ خرداد ٩٣ ...
11 خرداد 1393

اولين دوره

امروز آخرين جلسه آموزشى كلاس نقاشى و سفالت بود البته دوشنبه هم هست ولى براى تكميل نقاشيهاى عقب افتاده ست مى خوان همه نقاشياتون رو بزنن و بعد هم جايزه بدن بهتون جلسه قبل كه قرار بود دستيار بشى خاله يادش رفته بود و تو هم نمى دونم يادت رفته بود يا چى شده بود كه چيزى بهش نگفته بودى ولى امروز بالاخره دستيار خاله شدى و بهش كمك كردى  خيلى از اولين جلسه فرق كردى و با بچه ها دوست شدى از اين بابت خيلى خوشحالم الحمدالله ...... شنبه ١٠ خرداد ٩٣ ( البته الان ساعت ازيك نصف شب هم گذشته !)
11 خرداد 1393

خداى من ....

خداى مهربانم .... رحيمم ..... تمام عمرم را سر به خاك در پيشگاهت گذارم ، در مقابل سلامتى دخترم ، باز كم است خداى من  من را ببخش .... بنده ناشكر و ناسپاست را ببخش بنده غافل و غرق در دنيا را ببخش خالق بى همتايم من بايد براى خنده ها دويدن ها بالا و پايين پريدنهاى دخترم فقط تو را شكر كنم فقط بايد بگويم " الحمدالله " ولى اينقدر ناسپاسم اينقدر ناشكرم كه...... فقط ناشكرى مى كنم خدايا به انوار پاك و مقدس ائمه اطهار عليهم السلام من را ببخش ...... استغفراالله ربى و اتوب اليه ...... جمعه ٩ خردلد ٩٣.
9 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد