کنفرانس علمی یک مادر ....
شنبه 16 آذر ساعت ... فکر کنم هشت و نیم نه شب بود تسنیم در حال خوردن شام . من در حال شستن ظرفا . تسنیم : مامانی ... شبا خورشید کجا میره ...؟ اول خواستم مثل همیشه بهت بگم میره میخوابه ... ولی بعد فکر کردم چرا این جواب الکی رو بهت بگم تو الان چهارسالته میتونی بفهمی . همونطور که الان از معده و روده و خون و قلب و سیاه رگ و سرخ رگ و کار چشم و گوش و سیستم عصبی بدن سر در میاری این که دیگه فهمش کاری نداره . همین شد که شیر آب رو بستم و دستکشم را در آوردم تا برات بگم ..... من : مامانی این زمینی که ما روش زندگی میکنیم با همه درختاش وکوهاش و همه دریا ها و آدما و خونه ها و .... شکل توپه .... یه توپ خیلی خیلی گنده که ...